اقتصاد مقاومتي؛ اقدام و عمل
درباره وبلاگ
منویات و فرمایشات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) در اجتماع عظیم زائران و مجاوران حرم رضوی (ع): پیشدستی در کارهای عملی وظیفه بزرگ اخلاقی و عاقلانه دولت ها ، صنعت گران ، کشاورزان ، سرمایه داران و کارآفرینان، پژوهشگران، طراحان علمی و صنعتی ، استادان دانشگاهها، مدیران اقتصادی و پارک های علمی و فناوری است و وظیفه همه این است که کشور را در برابردشمنان، مستحکم ، غیرقابل نفوذ و غیرقابل تاثیرپذیر کنند. این موضوع، یکی از اقتضائات اقتصاد مقاومتی است.
(رهبر معظم انقلاب)
مجموعه‌ی سیاستهای اقتصاد مقاومتی در واقع یک الگوی بومی و علمی است که برآمده‌ی از فرهنگ انقلابی و اسلامی ما است؛ متناسب با وضعیت امروز و فردای ما است


اکنون در دنیا، موج دوم شتابدهنده های سازمانی/ شرکتی با هدف ایفای نقش مهمی در رشد، تکمیل و گسترش اکوسیستم محصولی و خدماتی کسب و کار آن سازمان/شرکت، به راه افتاده است. مشارکت بخش خصوصی یکی از اصول پایه ای در توسعه اقتصاد دانش بنیان و کمک به شکل گیری زیست بوم ارزش آفرینی و کارآفرینی، و تولید ثروت ملی است. کارکرد اصلی مفهوم شتابدهی کسب و کارهای نوپا، کمک به نوپاها (استارتاپ ها) است و البته اگر درست اجرا شود، می تواند نقشی فراتر از یک مرکز رشد که در ازای سهام سرمایه و میز و کامپیوتر می دهد، ایفا کند.

اضافه بر آن، می تواند به عنوان راه حلی برای برون رفت شرکت ها و سازمان های بزرگ از سکون و سختی سازمانی شود، خون  تازه ای در رگ هایشان جاری کند و برای بار دیگر آن ها را به سمت نوآوری هدایت کند.

اگرچه در حال حاضر به کمتر از انگشتان یک دست شتابدهنده به معنای مشخص آن (نزدیک به آنچه در مدل جهانی تعریف شده است) در این فعالیت می کنند اما این عدد به نسبت کشورهای دیگر، و ظرفیت های اقتصادی، انسانی و فرهنگی کشورمان بسیار ناچیز است.

بیش از 2 سال است که در خوشفکری بر روی این مفهوم، نیازسنجی، طراحی و روش های اجرای بهینه آن مطابق با واقعیت های کشور، در حال، پژوهش، رایزنی، همکاری و برنامه ریزی هستیم و مقدمات اجرای آن نیز خوشبختانه فراهم شده است.

دست به دست هم دهیم:

امسال، آنطور که به نظر می رسد، کشور آبستن اتفاقات خوب اقتصادی است. از طرف دیگر باید بر روندهای جهانی و موج های نوآوری استارتاپی چشم گشود و به سیاست های کلان دولت هم در این زمینه توجه داشت. برای مثال حوزه های سلامت، فناوری اطلاعات و ارتباطات، و حمل و نقل سریع، سه مسیری هستند که در دولت برای توسعه کشور مدنظر قرار گرفته شده است. به  علاوه، باید حضور شرکت های خارجی در ایران و به اصطلاح دوران پساتحریم را با جدیت مورد توجه قرار داد.

در واقع در برخورد با این موضوع باید رشک و انحصارگرایی را کنار بگذاریم و با تفکر همه گرایی در جهت افرایش کمیت و کیفیت شتابدهنده های استارتاپی در همه شهرهای کشور – منطبق با فضای اقتصادی و فرهنگی آن شهر – دست به کار شویم.

برای دست بکار شدن، بیشتر بخوانید:

در طول 2 سال پژوهش و بررسی و مطالعه، و تعامل با چندین و چند شتابدهنده خارجی در کشورهای مختلف، مستندات بسیاری تهیه گردید که خلاصه ای از مهترین آن ها در یک فایل پاورپوینت (هشدار: طولانی!) گردآوری کرده ام که جهت استفاده دیگر علاقمندان در اینجا منتشر می نمایم.

امیدوارم این مستندات بتواند به شما کمک کند تا فرصت های موجود در بازارهای داخلی و خارجی، و حمایت از استارتاپ ها را بهتر بشناسید و در مسیر درست راه اندازی شتابدهنده های تخصصی حوزه خود گام بردارید.

(0) نظر
پنجم 1 1396


کتاب Startup Owner’s Manual مرجعی فنی برای راه‌اندازی کسب‌وکارهای نوپا است. این کتاب با تأکید تمرکز نوپاها بر بازخوردهای بازار جهت توسعه کالا و خدماتشان به آن‌ها کمک می‌کند تا محصولاتی بسازند که مشتری پسند باشد.
اساس این کتاب تئوری توسعه مشتری، چابک، و مهندسی ناب می باشد که سال ها توسط استارتاپ ها و جوامع کارآفرینی موفق پیاده شده اند. کتاب دیگر از همین نویسنده، Four Steps to Epiphany اولین کتابی بود که روش های قدیمی راه اندازی کسب و کارها را به چالش کشید و بعد از بیش یک دهه از اولین چاپ این کتاب، هزاران کارآفرین در دنیا از متدلوژی توسعه مشتری برای راه اندازی کسب و کارهای خود استفاده کرده اند.

روند جذب و حفظ مشتریان کار آسانی نیست، بااین‌وجود استیو بلنک و باب دورف، نویسندگان کتاب، افراد تازه‌کار و کارآفرینان جوان را به‌خوبی در این فرآیند هدایت می‌کند. روش‌های گفته‌شده در این کتاب بخصوص برای کسانی که تجربه چندان در چگونگی گرفتن بازخورد از مشتریان و بهبود محصول خود را ندارند، بسیار مفید و آموزنده خواهد بود.

با مطالعه این کتاب خواهید آموخت که چگونه مشتریان اولیه خود را کسب، حفظ و افزایش دهید. همچنین با برخی از مزایا و معایب استفاده از کانال‌های توزیع فیزیکی به‌جای استفاده از کانال وب برای فروش محصولتان آشنا می‌شوید. در اصل این کتاب ابزاری برای مدیریت راه‌اندازی یک کسب‌وکارها نوپا (استارتاپ) است. بااین‌وجود آقای استیو بلنک چیزی بیش از یک راهنما نوشته است. او روشی برای توسعه مشتری خلق کرده که محصول شمارا بر اساس تعامل با مشتری می‌سازد. این کتاب بسیار خاص است چون به یکی از جنبه‌های کمتر دیده شده کارآفرینی یعنی نحوه تعامل با مشتریان اولیه می‌پردازد. اغلب کتب موجود کارآفرینی بر روی شما و تیمتان تمرکز دارد درحالی‌که اهمیت شناسایی نیاز مشتری و شناخت انتظار او از شما و محصولتان اگر بیشتر نباشد کم‌تر نیست.

در بسیاری از موارد که توسعه مشتری نادیده گرفته می‌شود یا بازخوردهای مشتریان موردتوجه قرار نمی‌گیرند تا نهایتا منجر به نارضایتی مشتری می‌گردد. به‌عنوان کسی که سال‌ها با کسب‌وکارهای نوپا کارکرده و با موضوع کارآفرینی درگیر بوده به‌جرئت می‌توانم بگویم که مطالب راهنمای کارآفرینان بسیار مفید و کاربردی هستند و برای هر که بخواهد یکی از جنبه‌های اصلی راه‌اندازی کسب‌وکاری موفق یعنی توسعه مشتری را یاد بگیرید، کتابی ارزشمند است.

مخاطبین کتاب:

کتاب راهنمای کارآفرینان، برای صاحبان کسب‌وکارهای کوچک، کسب‌وکارهای نوپا و کارآفرینان نوشته‌شده. اما واقعیت این است که این کتاب برای هر کسب‌وکاری که می‌خواهد توسعه مشتری خود را بهبود داده مطمئن شود که محصولاتش با نیازهای مشتریان سازگار هست، مفید است. این کتاب یک راهنمای فنی است، بنابراین احتمال دارد که خوانندگانی که تازه به حوزه کارآفرینی وارد شدند برخی از اصلاحاتی که بلنک در این کتاب استفاده کرده است را درک نکنند. اما پس از اتمام کتاب شما از اینکه یک راهنمای جامع برای چگونگی پاسخ به مشتریان و ساخت محصولی فوق‌العاده دارید، لذت خواهید برد.

زمینه اصلی کتاب:

آنچه کتاب استیو بلنک ارائه می‌دهد راهنمایی جامع، برای توسعه مشتری (Customer Development) است که به شما در بهبود محصولات برای ایجاد افزایش رضایتمندی بیشتر مشتری کمک می‌کند. این کتاب یک ابزار مدیریتی بسیار عالی برای کسب‌وکارهای نوپا، کوچک و متوسط است. در ادامه به برخی از مواردی را که با مطالعه کتاب خواهید آموخت اشاره می‌کنم:

  1. فرآیند توسعه مشتری برای تجاری‌سازی ایده‌هایتان
  2. جستجوی مدل کسب‌وکاری مقیاس‌پذیر و سودآور
  3. چگونه؛ نگرش‌ها تغییر می‌کنند، ایده‌ها توسعه و تکامل می‌یابند، استفاده از منابع را کاهش داده و به مقدار زیاد رشد کرد.
  4. به‌کارگیری مدل کسب‌وکار به‌عنوان ابزاری اساسی برای ساماندهی مفروضات نوپا
  5. یافتن تناسب محصول با بازار
  6. کسب، حفظ و افزایش مشتریان
  7. درک فرضیه‌های مدل کسب‌وکار
  8. درک جوانب مثبت و منفی استفاده از کانال‌های فیزیکی و کانال وب
  9. اجتناب از 9 گناه مرگباری که اغلب کسب‌وکارهای نوپا مرتکب می‌شوند
  10. شناسایی مشتریان اولیه بالقوه و درگیر کردن آن‌ها در فرآیند خلق کسب‌وکارتان

دلیل اینکه کتاب استیو بلنک توسط هزاران کارآفرین و همچنین دانشگاه‌هایی پیشرو مانند استنفورد، برکلی، کلمبیا و بنیاد ملی علوم ایالات‌متحده مورداستفاده قرار می‌گیرد این است که درک عمیقی از فرآیند توسعه مشتری (جنبه حیاتی ولی کمتر دیده‌شده کسب‌وکار) ارائه می‌کند. این نوع آموزه‌ها برای کارآفرینان نوپا که تجربه‌ای در بازار ندارند بسیار ارزشمند است. این کتاب به شما کمک می‌کند تا تصورات خود را کنار بگذارید و کار کردن با واقعیت‌ها را شروع کنید. واقعیت‌هایی مانند تغییر فرض‌ها، نگرش‌ها و محدودیت‌های منابع. واقعیت‌هایی که برای موفقیت هر کسب‌وکار نوپایی حیاتی هستند.

چرا پیشنهاد می‌کنم این کتاب را بخوانید؟

راهنمای کارآفرینان کتابی است که اگر به توسعه مشتری به‌عنوان ابزاری برای بهبود محصولات و همچنین رشد مشتریان اولیه علاقه‌مند هستید حتماً باید بخوانید. استیو بلنک همه مراحل را قدم‌به‌قدم به شما نشان می‌دهد و هر یک از جنبه‌های توسعه مشتری را به‌دقت توضیح می‌دهد. اگر شما کسی هستید که قصد راه‌اندازی کسب‌وکاری را دارد یا به‌نوعی با کسب‌وکارهای نوپا درگیر است، این کتاب فوق‌العاده مفید است. یادگیری فرایند توسعه مشتری از طریق کتاب بلنک و به شکلی مؤثر مزیتی بلندمدت برایتان خواهد بود.

متدلوژی توسعه مشتری، 180 درجه با راهبردهای معرفی محصول در گذشته که موجب شکست بسیاری از استارتاپ ها شده، متفاوت است. این متدلوژی، بر پایه یافتن پاسخ ها و آزمودن پیش فرض‌ها، پیش از اینکه کسب و کارتان را توسعه بدهید، بناشده است. با استفاده از این متدلوژی، به احتمال زیاد می توانید به یک مدل کسب و کار گسترش پذیر و تکرارپذیر دست یابید که احتمال موفقیتش بسیار بالا خواهد بود. جالب است بدانید که جنبش استارتاپ ناب، به اندازه زیادی از این کتاب و آثار دیگر آقای بلنک اثر گرفته است.

(0) نظر
اول 1 1396


آمارها همیشه در حال تغییر می‏ باشند و منصفانه است که بگوییم بیش از نیمی از تلاش کارآفرینان تازه‏کار به شکست منجر می‏ گردد. گاهی اوقات هرچند هم که یک صاحب کسب و کار، حرکات هوشمندانه ای انجام دهد، نمی توان از چنین شکستی، پیشگیری کند.

اما راه کارهایی هم هست که با رعایت آن ها بسیاری از کارآفرینان تازه‏ کار می‏توانند جزوه موفق ‏های بازار باشند.

5 راه‏کار مناسب جهت کاهش اشتباهات رایجی که کارآفرینان تازه‏ کار مرتکب می‏ شوند آورده شده است:

1. دانستن نقاط قوت و ضعف خود

داشتن یک ایده نوآورانه یک چیز است، و آن کسی باشید که بتواند برای تبدیل آن ایده به واقعیت گام بر دارد، یک چیز دیگر. پس از اینکه کسب و کارتان راه اندازی شد، اغلب بنیانگذاران آن در رده های بالای مدیریتی درگیر کار می مانند. با این کار، کارآفرین باید به اندازه کافی نسبت به نقاط ضعف و قوت خود آگاهی داشته باشند. برای مثال کسی که دیدگاه های بزرگ دارد ممکن است علاقه ای به انجام کارهای روزمره مانند یک کارمند را نداشته باشد. اگر می دانید که زمان یا توانایی مشغول شدن به چنین روال های کاری ای را ندارید، باید به فکر آوردن یک هم‌بنیانگذار یا استخدام کسی باشید که روی چیز دیگری غیر از آن کارها تمرکز نکند.

اینکه خودتان همه کارها را به این دلیل که کسب و کارِ خودتان است، انجام دهید، وسوسه کننده است اما اگر با خودتان و نسبت به کارهایی که می توانید خوب انجام دهید، صداقت داشته باشید، در دراز مدت به نتایج بهتری دست خواهید یافت.

2. توجه کردن به پول نقد

گاهی سرمایه گذاری های استارتاپی، مبالغ نسبتا زیادی هستند طوریکه که انگار پول نقد هرگز به پایان نمی رسد. خیلی وسوسه کننده است که پول زیادی را خرج کنیم و به خودمان بگوییم پس از اجرایی شدن ایده بسیار عالی مان، آن سرمایه را به همان سرعتی که دریافت شد، به سرمایه گذاران برخواهیم گرداند. البته این یک تصور کاملا نادرست است. چرا که تا زمانی که کسب و کار سود ده نشده است، هر روز آن، هزینه بردار است. مراقب باشید که پول‏های خود را به عنوان یک استارت‏اپ کجاها خرج می‏نمایید. این نکته هم باید در نظر گرفته شود که تمام مراحل و قسمت‏های تجارت خود را جهت پیدا کردن موارد غیر ضروری بررسی کنید و از این طریق در هزینه ‏های خود صرفه جویی کنید.

هزینه کردن بی برنامه و بی هدف، یکی از روش هایی است که به سرعت کسب و کار شما را پیش از اینکه شانسی برای رسیدن به موفقیت داشته باشد، در شرایط بدی قرار دهد.

3. برای چیزهایی پول خرج کنید که در بلند مدت به صرفه‏ جویی پول و سرمایه ما کمک می‏ کنند

نه تنها این قضیه مهم است که در اختصاص سرمایه خود به مسولانه رفتار کنید بلکه نباید در پرداخت به افراد متخصص خارج از کسب و کارتان اشتباه کنید. این موضوع در رابطه با وکیل و برنامه نویس ها خیلی صدق می کند. برای مثال استخدام وکیل برای اینکه قراردادهایی که درباره بدی که بسته اید را مجددا بازبینی و مذاکره کند، بسیار پر هزینه تر خواهد بود از اینکه کسی را در ابتدای کار پیش از عقد قرارداد استخدام کنید تا یک قرارداد مناسب برای شما تهیه کند. برای برنامه نویسان ها همین طور است. استخدام افرادی که بتوانند یک نرم افزار یا بستر نرم افزاری خوب را بسازند خیلی کم هزینه تر است از استخدام افراد جدید برای اینکه گندکاری های فرد قبلی را درست کند. به همین دلیل پیشنهاد می‏شود که از همان ابتدا با آوردن فردی آشنا به مسائل از چنین هزینه‏های دوری شود.

4. انتخاب خردمندانه تیم

شاید دوست و همکلاسی شما در دانشگاه جزوه بازاریابان موفق باشد، اما امکان هم دارد در زمینه کاری شما افرادی بهتر از دوست شما هم یافت شوند که در چنین موقعیت‏ هایی شما باید به وفاداری خود به شرکت توجه نمایید نه رابطه ‏ی دوستانه ‏ای که با همکلاسی خود دارید.

5. زمان ارائه به بازار

انتخاب زمان مناسب برای ارائه به بازار می ‏تواند بسیار حساس باشد. بسیاری از افراد زمان معرفی خود را تا وقتی که از انجام همه کارها (محصول، کارکنان، بازاریابی، تناسب با بازار) اطمینان حاصل نکرده‏اند، عقب می‏اندازند چرا که از برداشتن آن گام بزرگ نهایی می ترسند.

با این اوصاف، بسیاری از استارتاپ های ناب، کسب و کارشان را با داشتن تنها یک ایده و یک نمونه اولیه به بازار ارائه می نمایند. که این هم همیشه کار هوشمندانه ای نیست، چرا که فایده ای ندارد که یک کسب و کاری که هنوز محصولی را ندارد که مشتریان حاضر باشند بابت آن پول خرج کنند را به بازار معرفی کنید. شما باید برای آن زمان مناسب برای ارائه به بازار آماده باشید، اما خیلی هم وقت تلف نکنید.

(0) نظر
بیست و نهم 12 1395

اقتصاد ایران در سال 95 مقاومتی تر شده است/ همه ارکان نظام باید پاسخگوی رهبری بزرگوار و ملت ایران باشند

معاون اول رییس جمهور در نامه ای خطاب به آیت الله احمد جنتی رییس مجلس خبرگان رهبری ضمن ارائه گزارش از دستاوردهای کم نظیر ستاد اقتصاد مقاومتی، تاکید کرد: براساس شواهد، حقایق و آمارهای رسمی و گزارش های مدیران، اقتصاد ایران در پایان سال 1395 در مقایسه با آغاز سال و سال های قبل مقاومتی تر شده است.

رییس ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی در این نامه تصریح کرده است: مخاطب سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی همه ارکان نظام بودند و در این میان دولت علیرغم سازماندهی ویژه و اهتمام گسترده به موضوع، همواره مورد استیضاح کسانی قرار می گیرد که خود نیز بایستی پاسخگوی اقدامات خود باشند و به رهبری بزرگوار و ملت شریف توضیح دهند که در تحقق این سیاست ها چه اقداماتی انجام داده اند.

متن کامل نامه دکتر اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهور به آیت الله جنتی رییس مجلس خبرگان رهبری به شرح ذیل است:

بسمه تعالی

حضرت آیت الله جنتی (دام توفیقه)

رییس محترم مجلس خبرگان رهبری

سلام علیکم

با سلام و تحیات؛ پیرو فرمایشات حضرتعالی در افتتاحیه اجلاس اخیر درباره عملکرد دولت در زمینه اقتصاد مقاومتی، به عنوان فرمانده ستاد اقتصاد مقاومتی و به نمایندگی از خیل عظیم نیروهای خدوم و پرتلاش در دستگاه های اجرایی و نهادهای عمومی و فعالان بخش خصوصی گزارش کوتاهی از دستاوردهای کم نظیر ستاد در موضوع اقتصاد مقاومتی را به استحضار می رساند و استدعا دارد که دستور فرمایید در همین اجلاسیه قرائت شود.

انتظار بود در اجلاسیه ای که به این موضوع مهم و از جمله معیشت مردم پرداخته می شود، این امکان برای متولیان اجرایی که با دشواری های فراوان و محدودیت های گسترده، تحقق فرمایش مقام معظم رهبری و بهبود معیشت مردم که متاسفانه در طی سال های قبل از استقرار این دولت آسیب های جدی دیده بود را در چارچوب سیاست های ابلاغی و اولویت های تعیین شده از سوی مقام معظم رهبری در آغاز سال 1395 در دستور کار خود قرار داده و به استناد گزارشی که تقدیم می شود، عملکردی فراتر از حد انتظار داشته اند،‌فراهم می شد تا گزارشی را به استحضار خبرگان محترم برسانند. اینجانب با آگاهی از دستور جلسه اخیر از طریق معاون امور مجلس رییس جمهور، آمادگی برای حضور در اجلاس و پاسخگویی به نمایندگان محترم را اعلام کردم که به قرار اطلاع در این اجلاسیه میسر نشد.

اکنون با احترام به جایگاه رفیع و منزلت ارزنده آن مجلس محترم، آمادگی ارایه گزارشی دقیق و تفصیلی از عملکرد ستاد اقتصاد مقاومتی را اعلام می دارم و ضمن تقدیم گزارش خلاصه ای به پیوست به عنوان مسئول این حرکت اطمینان می دهم که براساس شواهد، حقایق، آمارهای رسمی و گزارش های میدانی اقتصاد ایران در پایان سال 1395 در مقایسه با آغاز سال و سال های قبل، مقاومتی تر شده است و استمرار این سیاست راهبردی مهمترین اولویت دولت خواهد بود.

البته پرواضح است که ترمیم بیماری های مزمن و دیرپای اقتصاد ایران همدلی، همکاری و مشارکت بیشتر و زمان طولانی تری می طلبد که در پرتو رهبری های مقام معظم رهبری و تلاش همه ارکان نظام دست یافتنی است.

استحضار دارید مخاطب سیاست های ابلاغی همه ارکان نظام بودند و در این میان دولت علیرغم سازماندهی ویژه و اهتمام گسترده به موضوع، همواره مورد استیضاح کسانی قرار می گیرد که خود نیز بایستی پاسخگوی اقدامات خود باشند و به رهبری بزرگوار و ملت شریف توضیح دهند که در تحقق این سیاست ها چه اقداماتی انجام داده اند.

در پایان انتظار دارم که برای جبران حق تضییع شده ی خیل عظیم فعالان که با وفاداری به رهنمودهای مقام معظم رهبری تلاش گسترده ای انجام داده اند، به نحو شایسته اقدام فرمایند.

اسحاق جهانگیری

(0) نظر
بیست و ششم 12 1395


دربارهء کارآفرینان می‌توان به این جمع‌بندی رسید که آنان دارای ویژگی‌های فردی و اجتماعی متفاوتی در مقایسه با دیگر افراد هستند; ویژگی‌هایی که آنان نه ذاتی بلکه در فرآیند زندگی خود کسب می‌کنند و تلاش در به کار بردن و استفاده از آن ویژگی‌ها را سرلوحهء رفتار و اعمال خود قرار می‌دهند.
خانواده، مهم‌ترین نهاد اجتماعی و کانونی است که در شکل‌گیری این ویژگی‌ها، نقش مؤثر و حیاتی ایفا می‌کند. اگر اعتماد به نفس،‌پذیرش مخاطره‌ها (ریسک‌ها)‌و خلق ایده‌های نو و ارزش دانستن کار و تولید را بخشی از ویژگی‌های افراد کارآفرین بدانیم،‌ خانواده از نظر کمی و کیفی می‌تواند کانون اصلی پرورش چنین ویژگی‌هایی در افراد باشد. 
پدر و مادر اولین افراد اثرگذار بر شکل‌گیری نگرش‌ها و رفتارهای کودکان هستند; به نحوی که کودکان خواسته یا ناخواسته، بسیاری از ویژگی‌های والدین خود را در همان سال‌های نخستین زندگی می‌آموزند و درونی می‌کنند. وقتی پدر یا مادر همچون افرادی تلاشگر و مؤثر در عرصهء کار و تولید در جامعه و محیط اطراف خود شناخته شوند، بالاخص هنگامی که به موفقیت‌هایی نیز دست‌یافته باشند،‌کودکان نیز بیش‌تر خود را مستعد قرار دادن در معرض مخاطره‌ها، خلق ایده‌های نو و استقلال اقتصادی و کسب موفقیت می‌یابند و بیش‌تر در این مسیرها گام برمی‌دارند. هر چند توان اقتصادی خانواده در سمت و سو یافتن فعالیت کاری و شغلی فرزندان مؤثر است، ولی نمی‌تواند تنها عامل باشد; چرا که توان اقتصادی سازندهء ارزش‌های حامی کارآفرینی نیست. فرد کارآفرین قبل از نیاز اقتصادی و مالی به ارزش‌ها و توانمندی‌های درونی‌شدهء دیگری نیاز دارد که نه زاییدهء توان اقتصادی، بلکه ایجاد شده توسط ارتباط متقابل و مناسب توان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانواده است. 
بنابر این، میزان تحصیلات، نوع شغل والدین، ساخت خانواده و نوع روابط اعضا با یکدیگر (مخصوصاً رابطهء والدین با فرزندان)، میزان درآمد خانواده و میزان برخورداری از امکانات رفاهی و نحوهء برخورد و چگونگی استفاده از درآمد و امکانات در اختیار خانواده، میزان جرات‌ورزی پذیرفته‌شده در خانواده، دوری از رفتارهای واکنشی و انفعالی در موقعیت‌های شغلی و اقتصادی مخصوصاً در والدین و تلاش در جهت برخوردهای عقلانی و پذیرش مواجه با شرایط نو در شکل‌گیری «فرهنگ کار» و اعتماد به نفس در موقعیت‌های شغلی جدید در اعضای خانواده تاثیر غیرقابل انکاری دارد.پذیرش و نیاز به توفیق، استقلال و خطرپذیری در عرصهء فعالیت‌های اقتصادی و یا بالعکس چسبیدن به آب‌باریکهء درآمدی، ترس از خطرپذیری و ریسک، وابستگی به مزدبگیری از طریق کارمندی و غیره، پذیرش هر آن چه موجود است و عدم تلاش برای تغییر شرایط و داشتن رفتار منفعلانه در قبال وضعیت موجود و سپردن وضعیت مطلوب به اتفاق‌هایی که ممکن است در زندگی رخ دهد یا رخ ندهد، ریشه در تربیت خانوادگی دارد; تربیتی که خود متاثر از شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانواده است.
بهرام باقری در مقالهء خود با عنوان «خانواده و کارآفرینی» که در سایت خانهء کارآفرینان ایران منتشر شده آورده است: «فضای درون خانواده، خصوصاً رهنمودهای والدین به فرزندان، این امکان را به آن‌ها می‌دهد تا با گسستن از عادات و معتقدات پیشین خود یا سایر افراد خانواده، رفتار جدیدی را مورد کندو کاو قرار داده و خود را با نظم اجتماعی نوین هماهنگ سازند; به شکلی که بتوانند بر فراز خواسته‌ها و آرزوهای ذهنی خود و منطبق بر نظام‌های مدرن پر و بال بزنند و از نفوذ و سلطهء اندیشه و روش‌های سنتی در رفتار آتی خود بکاهند. در ادامه چنین روندی، نقش‌آفرینی فرزند در درون خانواده معطوف به فرآیندهای تولید و خلق ارزش در جامعه خواهد شد. در این ارتباط، والدین با شناخت توانمندی‌های بالقوهء فرزندان خود و هدایت آن‌ها در مسیر شغلی، نقش مهمی در شناسایی و پرورش افراد خلاق و کارآفرین در جامعه ایفا می‌کنند.»


مینا ناصری

منبع : روزنامه سرمایه


خوشبختانه چند سالی است که تب کارآفرینی همچون تب واقعی که علامت دفاع و واکنش طبیعی نسبت به ورود یک میکروب خارجی است به عنوان علامت دفاع و درمان بیکاری و اشتغال زایی در چهره دولتمردان و دلسوزان نظام جمهوری اسلامی به خوبی و وضوح مشهود است . اگرچه فرصت طلبان و رانت خواران اقتصادی نیز خود را با تب مصنوعی به این چهره نمایان ساخته اند و سیلی های زیادی به تب داران واقعی نظام و کارآفرینان اقتصادی و اجتماعی جامعه زده اند ، اما در مجموع طرح موضوع کارآفرینی در دولت و مجلس امری مبارک و خیر است . 
در چنین شرایطی چنانچه صاحبنظران کارآفرینی کشور احساس مسئولیت نکنند و با یک همت گروهی ، جایگاه ، رسالت و مفهوم حقیقی کارآفرینی را تبیین و معرفی ننمایند و از آن حفاظت و صیانت نکنند ممکن است همچون بسیاری از امور ضروری و مفید دیگر به انحراف ، باد فراموشی و نهایتا به نابودی کشیده شود. 
کارآفرینی اگرچه یک شغل نیست و ترویج فرهنگ آن در جامعه ، ابتدا موجب افزایش بیکاری می شود ، اما موتور توسعه است و بیکاری های پنهان را نه تنها آشکار و درمان می کند ،بلکه باعث پیشگیری از آن نیز می شود .در اینجا این سوال مطرح می گردد که اگر کارآفرینی یک شغل نیست و نتیجه کار او نیز ممکن است بیکاری را افزایش دهد ، پس کارآفرینی چیست و کارآفرین کیست ؟ چرا آنها را موتور توسعه اقتصادی نامیده اند ؟ آیا کارآفرینی انواع مختلفی دارد؟ آیا ویژگی های روان شناختی و جمعیت شناختی کارآفرینان اقتصادی ، سیاسی ،اجتماعی با هم تفاوت دارند؟ و..... 
● مفهوم کارآفرینی 
واژه کارآفرینی در زبان فارسی واژه ای است نو که معنای لغوی آن ، شنونده یا خواننده ناآشنا به مفهوم اصلی آن را ، که ترجمه انگلیسی Entrepreneurship است به اشتباه می اندازد. این واژه اغلب در اذهان ، مفهوم اشتغالزایی و ارتباط مستقیم و ذاتی با کار (آن هم از نوع فیزیکی آن ) را تداعی می کند، در حالی که کارآفرینی به معنی حقیقی خود تعاریف مختلف و متنوعی دارد. به طورکلی می توان گفت که اساس و جوهره اغلب تعاریف ارائه شده در فرهنگ غرب به مفهوم " فرآیند خلق ثروت" یا "تخریب خلاق" می باشد که طبیعتا چنان فرآیند و چنین تخریبی توام و همراه با ریسک است . 
متاسفانه عده ای در کشور ، کارآفرینی را به عنوان یک شغل معرفی می کنند و آنها را در کنار کارگر ، مدیر، مهندس ،پزشک ،خلبان ،وکیل ،جوشکار و.... قرار می دهند و عده ای دیگر آن را شغل آفرینی می دانند، عده ای دیگر کارآفرین را کسی می دانند که فقط بتواند کارگاه یا کارخانه یا شرکتی را تاسیس ،راه اندازی و مدیریت نماید و ریسک آن را متقبل شود. عده ای دیگر فقط فقط صاحبان کسب و کارهای کوچک و نوآور را کارآفرین می دانند و عده ای شالوده کار را در عصر فرا صنعتی " کارآفرینی " و در عصر صنعت " استخدام " معرفی می کنند،عده ای دیگر کارآفرینی را مترادف با شغل آزاد و کارآفرین را به معنی کارفرما و سرمایه دار تلقی می کنند .علاوه بر برداشت های غلط فوق که در ایران رایج شده است در جهان نیز وجه مشترک و بستر تمام تعاریف ، تفاسیر و ابعاد مختلف کارآفرینی منحصر به کار و اقتصاد می شود، به عبارت دیگر تاکنون کارآفرینی، در جهان فقط در حوزه کسب و کار و آن هم در بعد اقتصادی مطرح بوده است و آنجایی هم که از کارآفرینی اجتماعی ، سیاسی و یا فرهنگی صحبت شده است عمدتا به معنی کشف ،جذب و بهره برداری از فرصت های سیاسی ،فرهنگی و اجتماعی درآمدزا و سودآور بوده است نه صرف کارآفرینی اجتماعی ، سیاسی و یا فرهنگی. 
به عبارت دیگر وقتی در غرب صحبت از کارآفرینی اجتماعی می شود عمدتا منظور این است که از طریق کسب و کار، درآمدی برای امور اجتماعی و عام المنفعه حاصل نمایند و یا ساختار اجتماعی ، سیاسی یا فرهنگی کشورشان را برای تسهیل و حمایت از کارآفرینی اقتصادی تغییر ، اصلاح یا تکمیل نمایند. 
در فرهنگ غرب وقتی صحبت از کارآفرینی فرهنگی می شود، منظور این است که کسب و کار تازه ای در عرصه فرهنگ ایجاد کنند و یا برای افزایش فروش محصولات فرهنگی استراتژی کارآفرینانه را به کار گیرند و .... به هر حال در آن فرهنگ ، هدف از کارآفرینی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ، تخریب خلاق در اصالت ،رسالت ،روش ها ،مولفه ها و ساختار فرهنگ ، اجتماع یا سیاست نیست و تقریبا هر آنچه که به این نام مطرح می شود نهایتا به منظور تقویت کارآفرینی اقتصادی است . برای روشن تر شدن موضوع لازم است بدانیم که ادبیات کارآفرینی نشان می دهد کارآفرینی تاکنون از طریق مدل استقرایی تعریف و تبیین گردیده است ؛ یعنی همانطور که در شکل زیر دیده می شود ابتدا شاخص ها و ویژگی های شخصیتی و رفتاری افراد موفق در کسب و کار مورد شناسایی قرار گرفته و سپس بر اساس آن مولفه ها، ابعاد، مفاهیم ، فرضیه ها و مدل هایی را برای کارآفرینی طراحی و ارائه نموده اند.بدین ترتیب و با این رویکرد یا روش که مدل استقرایی نامیده می شود کارآفرینی فقط در بعد اقتصادی تعریف و تبیین شده است و لذا فقط رفتار کارآفرینانی مورد بررسی و شناخت قرار گرفته است که در حوزه کسب و کار فعال بوده اند. 
اما از آنجایی که حوزه فعالیت های کارآفرینانه محدود به امور کسب و کار نمانده و به مرور این قلمرو گسترش یافته ،وقت آن رسیده است که از روش قیاسی به موضوع کارآفرینی نگاه شود یعنی ابتدا گمانه زنی ، نظریه پردازی ،مدل سازی و فرضیه پردازی شود و سپس مفاهیم و ابعاد و مولفه های کارآفرینی شناسایی و تبیین گردد تا نهایتا به رفتار کارآفرینانه برسیم که تنها به حوزه کسب و کار محدود نمی باشد و می توانید رفتار کارآفرینانه را در حوزه سیاسی ،فرهنگی ،اجتماعی نیز به معنی حقیقی و محض آن یعنی بدون زمینه و فعالیت های اقتصادی و جدا از فرصت های درآمدزا شناسایی و تعریف نمایید. به عنوان مثال کارآفرینی فرهنگی با این رویکرد یعنی خلاقیت و نوآوری یا تخریب خلاق در فرهنگ جامعه نه در محصولات فرهنگی یا به عبارت دیگر ایجاد چیزی ارزشمند در فرهنگ جامعه و کارآفرینی اجتماعی یعنی تخریب خلاق در سازو کارها، قوانین ،عرف و عادات و رسوم یا مناسبات و روابط اجتماعی و....... بدین ترتیب رفتار کارآفرینان فرهنگی ،سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی به طور جداگانه شناسایی ،تعریف و با یکدیگر تطبیق داده خواهند شد. 
بر اساس رویکرد قیاسی ، تعریف کارآفرینی عبارت است از ارزش کارآفرینی و کارآفرین کسی است که بتواند ارزشی را در جامعه خلق نماید؛ چه ارزش مادی ، چه ارزش معنوی ، سیاسی ، فرهنگی یا اجتماعی ، بنابراین کارآفرینان اجتماعی کسانی هستند که در صدد شناسایی و رفع نیازهای جامعه اند و در این راه از اعتبار اجتماعی خود مایه می گذارند و برای رسیدن به هدف و ماموریت خود دست به ایثار و از خود گذشتگی می زنند ، همچنان که کارآفرینان سیاسی در صدد شناسایی نیازها و خلاء های سیاسی جامعه هستند و می کوشند تا موانع سیاسی موجود را جهت رشد و توسعه جامعه و استقرار عدالت و دموکراسی شناسایی و از سر راه بردارند،البته از طریقی نو و کارآفرینانه و بالاخره کارآفرینان فرهنگی افرادی هستند که ارزش های فرهنگی را در جامعه خلق ، کشف و یا احیا می نمایند. در هر صورت هر یک از کارآفرینان اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی همچون کارآفرینان اقتصادی دائما در جست و جوی نیازها و فرصت ها هستند تا از طریق خلاقیت ،ریسک پذیری و رهبری ، ارزشی را در جامعه ایجاد و خلاء یا نقصی را دفع و اصلاح نمایند .بنابراین می توان گفت : کارآفرینی یک شغل نیست که فقط در بعد اقتصادی و آن هم در حوزه کسب و کار مطرح باشد بلکه فراتر از آن یعنی یک سبک زندگی یا یک فرهنگ است که همواره همراه کارآفرین است و بر تمام شئونات زندگی او تاثیر می گذارد؛ از جهان بینی و ایدئولوژی و انتخاب دین وی گرفته تا انتخاب همسر ، شغل و حرفه و روش انجام کارهایش . لذا کسی که دارای ویژگی های کارآفرینانه است الزاما نباید وارد حوزه کسب و کار و بعد اقتصادی کارآفرینی شود .همانطور که افراد زیادی در حوزه های فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی فعالیت می کنند و دارای ویژگی های کارآفرینانه است الزاما نباید وارد حوزه کسب و کار و بعد اقتصادی کارآفرینی شود.همانطور که افراد زیادی در حوزه های فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی فعالیت می کنند و دارای ویژگی های کارآفرینانه هستند ولی صاحب کسب و کاری نیستند و یا بر عکس افراد زیادی هستند که در موقعیت های کارآفرینانه قرار دارند یعنی صاحب کسب و کاری هستند اما رفتار کارآفرینانه ندارند. لذا یک خانم خانه دار ، یک محصل ، یک نویسنده ، یک خبرنگار ، یک استاد دانشگاه ، یک سیاستمدار ، یک کارخانه دار ، یک روحانی ، یک تاجر یا یک کارگر می تواند رفتار کارآفرینانه داشته باشد یا نداشته باشد. بطور کلی می توان گفت کارآفرینان به سبک خاصی زندگی می کنند، با عینک خاصی به جهان نگاه می کنند و به روش خاصی با مسائل و مشکلات و پدیده ها برخورد می کنند .آنها یک زندگی کارآفرینانه دارند که ممکن است در این زندگی کسب و کار کارآفرینانه ای داشته باشند یا نداشته باشند.مشخصات چنین زندگی ذیلا توضیح داده می شود. 
● زندگی کارآفرینانه 
زندگی کارآفرینانه زندگی است که جستجوگری ،تکاپو و تلاش مستمر و بی وقفه برای رسیدن به کمال ،اساس آن است . زندگی ای که باید دائما در جستجوی میان برها باشی و خلاقیت جوهره آن است . زندگی ای که هیچ گاه به وضع موجود اکتفاء نمی شود و در حالیکه باید با یک چشم به آینده بنگری با چشم دیگرت باید به دنبال شکار ایده ها و فرصت ها از گذشته و حال باشی .زندگی که در آن شوق و صراحت و نشاط و صداقت و مثبت اندیشی آذوقه راه و سفر است . سفری سخت و خطرناک و مهیج و پایان ناپذیر .زندگی که در آن ارزش فرصت ها بسیار بیشتر از ارزش طلاست . زندگی که در آن امروزت با فردایت یکسان نیست و هر لحظه باید تصمیمی جدی و سرنوشت ساز بگیری . زندگی که بی توجهی به شرایط محیطی هر لحظه نقاط قوتت را تبدیل به نقاط ضعف می کند.زندگی ای که در آن شکست مفهومی دیگر دارد و گاهی باید عمدا راه اشتباه را طی کنی تا به جواب درست برسی .زندگی که ارزش ها و قوائد آنرا همواره باید زیر ذره بین قرار دهی و از نو ارزیابی و ارزش گذاری کنی .زندگی که اغلب توام با حیرت و ابهام است و گاهی با وجود آنکه هدف داری تا رسیدن به آن ،از آن بی خبری .زندگی که در آن تا آنجا باید احساساتی شوی که منطقت اجازه می دهد .در این زندگی باید پازلی را حل کنی که تصویر نهایی آن را ندیده ای ، با این وجود امیدوار هستی و ندایی از درون همواره تو را به سمت چشم انداز هدایت می کند .زندگی که در آن عشق رسیدن به مقصد خواب را از چشمانت می گیرد و برای موفقیت حتما باید اول طعم شکست را بچشی .زندگی که اگر برای آینده ات برنامه ای نداشته باشی دیگران برایت برنامه ریزی می کنند. زندگی ای که برای پول درآوردن اول باید از پول چشم پوشی کنی تا بتوانی نانی به کف آری و به غفلت نخوری . زندگی که در آن موفقیت بذر شکست را با خود نمی پاشد، بلکه برعکس شکست ها بذر موفقیت با خود می پاشند، زندگی که در آن اساسا شکست به معنی واقعه ای است که هنوز فوائد آن تبدیل به سود نشده است و معیارهای موفقیت با معیارهای رایج سنجیده نمی شود . زندگی که در آن شوخی و مزاح و بازی گاهی جدی تر از جدی است و امور بسیار جدی گاهی شوخی تر از شوخی می شوند. زندگی که در آن بیشتر فکر می کنی که چطور فکر کنی تا به اینکه به چیزی فکر کنی ، یک سوال خوب و به جا بهتر از هزارها پاسخ خوب و به جا ارزش دارد و بیشتر از آنکه به موضوع فکر کنی به انتخاب موضوع و تعریف صحیح آن فکر می کنی .زندگی که در آن با وجود اینکه می دانی رسیدن به کمال به کوشش نیست به جوشش است ولی تا می توانی می کوشی و در این راه دو درصد گفته ، برایت چو نیم کردار ارزش ندارد. 
بلکه کارآفرینی یک سبک زندگی است ،زندگی که در آن خواستن چیزی ، هنگامی خواستن بحساب می آید که آن را بخواهی و برای آن اقدامی بکنی و توانستن هنگامی اتفاق می افتد که نمی توانم را فراموش کرده باشی .زندگی که در آن بجز اندیشه هیچ چیز کاملا در اختیار تو نیست و برای مسلمان ماندن باید هر لحظه ایمانت را تازه گردانی .زندگی که برای بقا، در کسب و کار باید حرف نویی برای گفتن داشته باشی و بدون خلاقیت محکوم به فنا خواهی بود .ضمن اینکه همواره نگران این هستی که مبادا اختراع هایت وسیله ای تکامل یافته برای رسیدن به هدفی تکامل نیافته باشد.زندگی که در آن چیز تازه ای بدست نمی آید مگر اینکه تازه ای برایت کهنه شود. 
در این زندگی تصور و خیال برتر از دانش است، زندگی که در آن خلاقیت به معنویت می انجامد و معنویت به خلاقیت . زندگی که در آن خودشناسی یعنی خداشناسی و خودشناسی یعنی آگاهی از کارکرد سیستم فراشناختی ذهن و کنترل آن ،در این زندگی است که افراد به فرا آگاهی می رسند و بادقت در فهم خود و رسیدن به خویشتن خویش یک ساعت تفکرشان بهتر از سال ها عبادت می شود.زندگی که در آن سازمان ها پاسخ های درست به سوال های غلط نمی دهند و هر کارمند و مدیری یاد می گیرد که چطور یاد بگیرد و چطور فراموش کند، در این زندگی سازمان ها می دانند که فراتر از کارکنانشان نمی توانند بروند و به خوبی یاد گرفته اند تا زمانی که به روش های قبلی تفکر می کنند نمی توانند بروند و به خوبی یادگرفته اند تا زمانی که به روش های قبلی تفکر می کنند نمی توانند سبک مدیریت و سازمان خود را توسعه و بهبود بخشند،آنها می دانند که مسائل امروزشان با راه حل های دیروز حل نمی شود و حل مسائل امروز با راه حل های روز نیز برایشان کارساز نیست چون آنها باید مسائل آتی خود را با راه حل های آتی اما امروز حل کنند. 
زندگی کارآفرینانه یعنی زندگی که تنها از سمت چپ مغز استفاده نمی شود ،بلکه سمت راست مغز بطور مستمر و فعال مورد استفاده قرار می گیرد و سبک های مختلف تفکر بطور آگاهانه انتخاب و در حل مسائل بکار می رود .زندگی ای که در آن عقل به اندازه ای رشد می یابد که دست خود را به عاقلتر از خود می دهد و بعضی اوقات دستش را به دل می دهد و می گوید از این جا به بعد کار من نیست .زندگی ای که در آن کل نگری و جزءنگری ،محافظه کاری و ریسک پذیری ، واقعیت ها و آرمان ها ،نظم و نوآوری و بسیاری از این قبیل اضداد با هم جمع می شوند و کارآفرین کامل جمع اضداد نامیده می شود.در این زندگی سازمان ها بر اساس شایسته سالاری کارکنان خود را انتخاب می کنند و از بوروکراسی اداری ، مقررات خشک و کنترل سخت گیر و جزءنگر و همچنین روابط رسمی و از بالا به پایین و انحصار اطلاعات پرهیز می شود ، ضمن اینکه شکست های باور کارکنان و مدیران مورد شناسایی و تشویق قرار می گیرد. در این زندگی شناخت و توسعه قالب های ذهنی اهمیت خاصی دارد و خردمند به کسی گفته می شود که اندیشه خود را به اصرار صحیح نداند و به آنچه که نفسش (قالب های ذهنی اش ) برای او می آراید اطمینان نکند، در این زندگی به اشخاص گفته می شود که دارای اعتماد به نفس بالایی هستند که بتوانند: 
▪ با دیگران کار کنند، 
▪ حداقل برخی از کارها را بهتر از دیگران انجام دهند، 
▪ خود را با موقعیت های تازه و افراد جدید انطباق دهند، 
▪ در کارهایی که ابتدا دشوار به نظر می رسد ، مهارت پیدا کنند ، 
▪ در شرایطی که اطلاعات کافی وجود ندارد تصمیم گیری کنند، 
▪ به دیگران کمک کنند و از آنها حمایت نمایند، 
▪ اگر فعالیت های گذشته شان مطابق انتظارشان نباشد آنها به طور موثری اصلاح کنند. 
با این اوصاف است که کارآفرینان می گویند خداوند جسم انسان را حکیمانه طراحی کرده است ، طوری که نه بتواند به خود تیپا بزند و نه دست تایید به پشت خود بزند، بله زندگی کارآفرینانه زندگی ای است که کانون توجه افراد بیشتر به سمت فرصت ها هدایت می شود تا تهدید ها و با مهارت های خاصی تهدیدها به فرصت تبدیل می شوند و افراد به خوبی می دانند که فرصت ها دیر به دست می آیند و زود از دست می روند .در این زندگی همه کارها به نحو احسن انجام می شود حتی اگر آن کار ساختن سنگ لحد باشد و سازمان ها حقیقتا مشتریان خود را دوست دارند و در ارضای نیازهای آنها اکتفا به اظهارات آنها نمی کنند بلکه در جستجو و کشف نیازهای پنهان مشتریان خود هستند ، نیازهایی که مشتریان دارند ولی از آن بی خبرند. 
زندگی کارآفرینانه به معنی زندگی است که در آن دیدن یعنی تجربه تفسیر نشده واقعیت و افراد می دانند که گاهی چشم ها به دارنده خود دروغ می گویند و خرد خیانت نمی کند کسی را که از او پند و اندرز بخواهد ، به عبارت دیگر افراد مراقب هستند تا فقط چیزهایی را نبینند که دلشان می خواهد ببینند یا آمادگی دیدن آن را دارند ،بلکه با چشمان خود بدون تعبیر و تفسیر ببینند. 
در این زندگی مغز مزرعه آخرت است و دروغگو دشمن خدا ، ضمیر ناخودآگاه منبع باارزشی است که ارتباط با آن و استفاده از اطلاعات نهفته در آن یک مهارت محسوب می شود ،البته مهارتی قابل آموزش . در این زندگی افراد می دانند که نمی توانند باد را کنترل کنند اما می توانند بادبادنشان را تنظیم کنند و با پوست و گوشت و استخوان معنی این جمله را درک کرده اند که در بند آنی که در پی آنی . 
کارآفرینان در این زندگی گاهی تقلید را بدتر از اشتباه می دانند و برعکس دیگران اگر به حد کافی به مشکل نزدیک شوند خود را قسمتی از مشکل نمی بینند،چون با ذهنی آگاه مسائل و مشکلات را شناسایی و تعریف کرده اند. 
در زندگی کارآفرینانه حتما حق با اکثریت نیست و وقتی همه بر ضد شما هستند شما یا کاملا برحق هستید یا کاملا در اشتباه . در این زندگی معیار موفقیت در کسب و کار با معیارهای رایج تفاوت دارد یعنی اگر پولی از کارتان بدست نیاورید تا زمانی که کاری را انجام می دهید که آن را دوست دارید یک موفق حقیقی محسوب می شوید و گاهی در این زندگی می توانید بدون سخت کارکردن ، شرافتمندانه پولدار شوید.در این زندگی انسان برای موفقیت آفریده شده است و اشتباهات و شکست ها موفقیت هایی برای آموختن محسوب می شوند و موفقیت به عنوان یک سفر تلقی می گردد نه یک مقصد. 
بله در زندگی کارآفرینانه ، حقیقت از اشتباه بهتر کشف می شود تا از سردرگمی و اغتشاش و ۷۵ درصد موفقیت در چنین زندگی ای " به موقع حاضر شدن است " . در چنین زندگی ای انسان تا خود را شکست خورده نپندارد شکست نمی خورد و شکست ها بهای پیروزی ها محسوب می شوند. 
در این زندگی همواره باید در تلاش برای تشخیص و تفکیک واقعیت ها از واقعیت نماها بود و جایی که مدارا درشتی باشد ،درشتی باید کرد و جایی که عقل به کار ناید دیوانگی . در زندگی کارآفرینانه کسی از ریسک های معقول و متوسط نمی ترسد چون همه برای بارش باران دعا کرده اند لذا از رعد و برق یکه نمی خورند ، آنها فقط وقتی جهت و مسیری موجود باشد حرکت نمی کنند بلکه خیلی اوقات صرفا حرکت می کنند تا یک جهت و مسیری را تولید کنند .آنها می گویند : تو پای در راه بنه هیچ مگوی خود راه گویدت چون باید رفت . در این زندگی تولید راه های جدید از انتخاب راه های موجود مهمتر است و علاوه بر درست بودن موضوعات ، به پرمایه گی آنها نیز توجه می شود لذا فقط به قسمت های "آه " " به موضوعات توجه نمی شود بلکه قسمت " وه " آنها نیز اهمیت خاصی دارد. 
در زندگی کارآفرینانه هیچ کس به هیچ چیز بسنده نمی کند و کسی را پیدا نمی کنی که بجوید و بلاخره نیابد، اما به یافته ها نیز اکتفاء نمی شود .در چنین زندگی ترتیب امور مهم نیست بلکه نتیجه کار اهمیت دارد و طبقه بندی ، علامت گذاری و تعاریف پدیده ها ثبات و اهمیت چندانی ندارد یا به عبارت دیگر برای پدیده ها یک جامه برای همیشه دوخته نمی شود ، بلکه با تفکر خلاق مرتب جامه انها دریده می شود. در این زندگی همه افراد فرآِیند خلاقیت را طی کرده اند و به خوبی می دانند که چه وقت و چطور از ضمیر ناخودآگاه خود استفاده کنند .
آنها می دانند که ضمیر ناخودآگاه ،حقایق ،داده ها آثار و نشانه های زیادی را از محیط دریافت می کند که ضمیر آگاه به دلیل قالبهای ذهنی به انها بی توجه است و از این منبع به نحو احسن استفاده می کنند ، در این زندگی هیچ چیز مثل " هیچ چیز " سودمندترین و دردسترسترین منبع برای خلاقیت نیست و افراد به خوبی می دانند که خیلی چیز ها قبل از اینکه خواصشان شناخته شود ،چیزهای بی ارزشی بوده اند و لذا از چیزهایی که در حال حاضر بی ارزش تلقی می شوند بی تفاوت و به راحتی نمی گذرند و لذا قادرند چیزهای با ارزشی از هیچ ایجاد کنند ( منظور چیزهایی است که مردم دیگر آنها را هیچ می شمارند.) 
در زندگی کارآفرینانه افراد به خوبی معنی جمله زیر و آثار آن را درک می کنند و لذا راه فرار از آن را یاد گرفته اند ، " شما آن چیزی که فکر می کنید نیستید بلکه شما چیزی هستید که فکر می کنید دیگران راجع به شما چنین فکر می کنند ". 
در این زندگی خوش بینی و تفکر مثبت بیشتر از سبک های دیگر زندگی جریان دارد و همین امر باعث می شود که هر مشکلی را یک فرصت ببینید ، کارها به تعویق نیافتد ، افراد طفره نروند، هیچ کس در جستجوی اشتباهات دیگران نباشد و از شکایت کردن و غرولند و ناله خبری نباشد . در این زندگی کمتر ریشخند کردن ، طعنه زدن و چوبکاری کردن را می بینید و از بی انصافی ، خودخواهی و احساس زرنگی کردن دیگران بیشتر درامانید. 
یکی از نشانه های بارز این زندگی نشاط است که موجب از بین رفتن افسردگی و بدبینی و غم و ترس می شود .در این زندگی بخاطر تفکر مثبت از بدزبانی ،تهمت و بی حرمتی به مقدسات افراد پرهیز می شود و از عصبانیت و کینه توزی و به دنبال آزار رساندن و انتقام گرفتن خبری نیست .افراد مشغول ریز بینی و نکوهش و قضاوت دیگران نیستند. 
در سبک های زندگی دیگر ، افراد چیزهایی را می بینند و می گویند "چرا؟" اما در زندگی کارآفرینانه افراد یاد می گیرند که چیزهایی که هرگز وجود نداشته است ببینند و بگویند " چرا نه "،در زندگی کارآفرینانه بیشتر از تفکر واگرا استفاده می کنید تا همگرا و باید چراهای دوران کودکی را دوباره آغاز کنید اما نه در مورد چیزهای ناشناخته بلکه در امور بدیهی و دانسته های دوران بزرگی چون به قول وایتهد ؛ به عهده گرفتن تجزیه و اتحلیل امور عادی ، واضح و بدیهی احتیاج به ذهنی غیر عادی دارد و به قول کاسپر ، کشف ناشناخته ها ،عملی جسورانه است اما از آن جسورانه تر زیر سوال بردن ناشناخته ها است . در این زندگی مغز انسان به مثابه یک سیستم انبارداری که همواره اولین خروجی از آن ، اولین ورودی به آن است که کار نمی کند بلکه خروجی آن قابل تغییر و کنترل است در این زندگی اولین نگاه به موضوعات و پدیده ها به معنی درست ترین نگاه و بهترین موضع نیست بلکه هر نفس نو می شود دنیا و ما و همچنین دم به دم در تو در خزان است و بهار در اوج این زندگی مصداق واقعی بیت زیر خواهی شد : 
سبزه گردی ،تازه گردی در نویی 
گر تو خاک اسب جبریلی شویدر این زندگی بازی و بازی گوشی فقط اختصاص به بچه ها ندارد و خیال پردازی به معنی وقت تلف کردن یا تنبلی و دیوانگی نیست و همچنان که جدی بودن یک ارزش است ، شوخی و تفریح و مزاح هم باارزش است . بله در زندگی کارآفرینانه هر مشکلی با پول و تفکر علمی حل نمی شود و همچنان که عقل و منطق و عملگرایی و عدد و رقم و محاسبه خوب است ، احساس و هیجان و بصیرت و کشف و شهود هم لازم است ، چون می دانی که : 
نو ز کجا می رسد کهنه کجا می رود 
گرنه ورای نظر عالم بی منتهاست 
در این زندگی خلاقیت شرط انسانیت است و هر زمان از غیب نو نو می رسد و از جهان تن برون شو می رسد . در این زندگی ندایی به تو می گوید : 
تازگی و جنبش طوبیست این 
همچون جنبش های خلاقی است این 
در زندگی کارآفرینانه سازمانها در جستجوی افراد خیلی باهوش نیستند آنها می دانند که هوش زیاد لزوما خلاقیت بالا به همراه نمی آورد، بازار یابی این گونه سازمان ها بازار یابی واکنشی نیست که در صدد رفع نیازهای اظهار شده مشتریان باشد به عبارت دیگر آنها شرکت های بازار محور نیستند بلکه شرکت های بازار ساز هستند که از طریق بازار یآبی خلاق در صدد شناسایی و رفع نیازهای واقعی و پنهان مشتریان هستند . در این زندگی افراد فرآیند امکان سنجی ایده هایشان دچار وسوسه اقتصادی نمی شوند و قبل از اینکه مسائل فنی و امور مربوط به بازار طرح هایشان را بررسی کنند مسائل مالی و اقتصادی را مطرح نمی کنند آنها اگر پنج ساعت برای قطع درختی وقت داشته باشند ۵/۴ ساعت آن را صرف تیز کردن تبرشان می کنند. 
در زندگی کارآفرینانه اموری که افراد درباره آنها تعصب بخرج می دهند امور نیستند که بدون چون و چرا پذیرفته باشند و بخاطر حرف مردم بیهوده زنجیر به گردن خود نمی اندازند: 
از برای آنکه گویندت زهی 
بسته ای بر گردن جانت زهی 
در این زندگی مردم یک عمر بدبختی نمی کشند تا به دیگران ثابت کنند خوشبختند. در زندگی کارآفرینانه ریسک معقول و حساب شده جایگاه خاصی دارد و افراد می دانند که از یک دوره بزرگ با دو پرش کوتاه نیم توانند بگذرند و بازرگان ترسو از سود بی نصیب است .در زندگی کارآفرینانه افراد کارهایی را که ضرر ندارد انجام می دهند چون ممکن است سود داشته باشد و کارهایی را که سودی ندارند انجام نمی دهند چون ممکن است ضرر داشته باشد اما کارهایی که نه ضرر دارد و نه سود و یا هم ضرر دارد و هم سود در مورد آنها بررسی ، دقت ،مشورت و آزمایش می کنند. در این زندگی افراد بیشتر از آنکه به قدرت (کنترل و تسلط بر دیگران ) داشته باشند نیاز به موفقیت دارند و لذا می کوشند کارهایشان را به بهترین وجه انجام دهند، در این راه به استاندارد ها و انتظارات و رضایت دیگران اکتفاء نمی کنند.زندگی کارآفاینانه زندگی ای است که افراد به هنگام مواجه شدن با مشکلات ، علت آن را ابتدا در خود جستجو می کنند نه در دیگران یا محیط و پیشقدم بودن در امور سخت و پیچیده از ویژگی های افراد تربیت شده در این زندگی است ،افرادی که خود انگیخته بار می آیند و انگیزه کار را از خود کار می گیرند نه از محیط ، پول یا دیگران . در زندگی کارآفرینانه هر چه سن بیشتر می شود خلاقیت و کارآفرینی افزوده می شود چون با مهارت های فکری که افراد پیدا می کنند قادر می شوند تجربه هایشان را به امور دیگر تعمیم ندهند. 
در این زندگی افراد متوجه می شوند که اگر کارها را با یقین شروع کنند در پایان به شک می رسند ، اما اگر با شک شروع کنند به یقین خواهند رسید و به خوبی فهمیده اند که شک منزلگاه خوبی نیست بلکه سکوی پرش مناسبی است . در زندگی کارآفرینانه یادگیری و حل مسئله فرآیندی دائمی و مادام العمر است 
زندگی کارآفرینانه زندگی ای است که در آن مرز بین تعطیلات و ایام کاری و شب و روز از بین می رود و کار و تلاش و پایداری و پویایی اساس آن است . زندگی ای است که در آن ۷۵ درصد موفقیت در گرو به موقع حاضر شدن است .بله زندگی کارآفرینانه مثل رانندگی با سرعت بالا در جاده یخبندان است ، زندگی ای که هر کس پا در آن بگذارد سنگ های زیادی به طرفش پرتاب می شود سنگ هایی از طرف علماء ،روحانیون ،مسوولین دولتی ،اقوام ،مردم کوچه و بازار ،همکاران ، زیردستان ، بالادستان ،دوستان و...از طرف همه کسانی که کلیشه ای فکر می کنند . اما اگر کسی با این سبک آشنا شده باشد و آن را پذیرفته باشد به مرور یاد می گیرد که چطور با این سنگ خانه بسازد ،خانه ای که وقتی ستون های آن زده شد همه مخالفین برای نوشتن نام خود بر سر درآن به صف می شوند. 
در زندگی کارآفرینانه افراد منتظر نمی مانند که ایده طلایی به ذهنشان خطور کند یا جرقه ای سهمگین و پر تلالو در ذهنشان زده شود و بعد کار را شروع کنند بلکه کار را با ایده ای نسبتا کوچک که تنها بتواند آنها را در آغاز کار از خطر محفوظ دارد شروع می کنند تا بتوانند به تدریج بزرگ و بزرگ تر و کامل و کامل تر نمایند . در این زندگی به لباس های کهنه وصله نو دوخته نمی شود . مدیران سازمان ها در این زندگی فقط یک چکش ندارند بلکه جعبه ابزار مجهزی در اختیار دارند ،که انواع مختلفی از ابزارها در آن وجود دارد .در این سازمان ها انجام صحیح کارها به انجام کارهای صحیح تبدیل می شود و داشتن تکه ای کوچک از کیکی بزرگ به تکه ای بزرگ از کیکی کوچک ارجحیت می یابد. در زندگی کارآفرینانه ساختار سازمان ها ساده می شود اما نقش افراد پیچیده تر و صراحت در سازمان به معنی گفتن مطلبی نیست که رئیس علاقه به شنیدن آن دارد همچنان که شایستگی به معنی اطاعت بی چون و چرا نیست ، در چنین زندگی ای آرمان سازمان ها را مدیران ارشد تعیین نمی کنند بلکه همه کارکنان در تبیین آرمان مشترک سازمان نقش دارند و به همین دلیل است که سازمان آنها تبدیل به سازمان ما می شود. 
در زندگی کارآفرینانه علم ناقص خطرناک تر از نادانی است و همه می دانند که بزرگترین اشتباهات را بزرگترین دانشمندان مرتکب شده اند، لذا از این خبر یکه نمی خورند که سیصد سال ، تمام دانشمندان عالم مساحت مثلث را اشتباه حساب می کردند.آنها می دانند که علم بشر ابطال پذیر است چون همواره در حال تغییر، رشد ، اصلاح و یا تکمیل است و لذا علم را برای خود بت نمی کنند و ضمن برخورداری از علم حضوری ، علم حصولی را جزء با ارزش ترین امور زندگی خود می دانند و همواره از خدای خود می خواهند که : 
قطره دانش که بخشیدی ز پیش 
متصل گردان به دریاهای خویش 
● کارآفرینی در اسلام 
در فرهنگ کارآفرینی تظاهر به کار مسخره ترین امور محسوب می شود و کارهای گروهی به معنای حقیقی آن در سازمان ها رایج است و لذا تفاوت کارگروهی با گروه های کاری بر همه روشن است .در زندگی کارآفرینانه افراد مشغول ارزش آفرینی به معنی عام آن می شوند به عبارت دیگر یا ارزش های مادی می آفرینند (کارآفرینان اقتصادی ) یا ارزش های معنوی (کارآفرینان اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی ) و لذا می توان گفت زندگی کارآفرینانه زندگی است که فرد حازم در اسلام دارد.برای روشن تر شدن موضوع معانی مختلف حزم و حازم ارائه می گردد: 
ـ حزم : محکم کردن کار و اجتناب از فوت آن است . 
ـ احتزام :کسی که کمرش را با ریسمان ببندد. 
ـ حازم : آدم دور اندیش کاردان . 
ـ حازم : کسی که امروزش را اصلاح کند و برای فردایش چاره ای تدارک و مهیا کند. 
ـ حزم : پشتکار توام با اعتماد به نفس 
ـ حزم : حفظ آن چیزی است که به دشواری به دست آوردی و ترک چیزی است که به آن اکتفا نمودی . 
ـ حازم :عاقلی است دارای قدرت شناخت (تمیز دهنده ) و صاحب تجربه و سبک 
ـ حزم : مثل سیل شدیدی است که پستی و بلندی های زمین را در بر می گیرد. 
ـ حزم : مثل سیل شدیدی است که پستی و بلندی های زمین را در بر می گیرد. 
ـ حزم : زمین سنگلاخ بلندی است که حیوانات و انسان ها نمی توانند از آن بالا روند مگر با تلاش و جهد بسیار 
ـ حزم : نتیجه مدیریت فکر و ذهن است . 
موفقیت به حزم است و حزم به مدیریت فکر و ذهن و ذهن به راز داری است . 
رای و نظر زیاد است ولی حزم کم است . 
ـ حزم: یعنی شک (الحزم مساده الظن ) 
ـ حزم : دارایی است و سستی ،نابودی و ناداری است . 
ـ حازم : من ( حضرت علی ) نزد مادرم حیدر نامیده شده ام و حیدر کسی است که حازم خیراندیش است . 
ـ حزم : منتظر فرصت شدن و عجله هنگامی که وسائل آن مهیا می شود. 
ـ حازم : کسی است که با روزگار خویش مدارا کند. 
ـ حزم : نگاه به عاقبت کار و مشورت با صاحبان عقل است . 
ـ حازم : کسی است که از امکانات موجودش خوب استفاده کند و کار امروز را به فردا وامگذارد. 
ـ حازم : کسی است که تجربه ها را استوار سازد و سختی ها و گرفتاری ها او را صیقل دهد و پاک کند. 
حازم ترین افراد کمترین درخواست را از مردم می کند. 
کسی که حزمش کم باشد عزم و اراده اش ضعیف است . 
در این زندگی است که هنر را در جملات زیر می خوانی و در کربلا اوج آن را می بینی . 
Art is , having a vision to see the world differently and skill to portrate it. 
هنرمندی که دورنمای خود را با خون خودبه چه زیبایی بر پرده زمان و بوم دل های آزادگان عالم ترسیم کردو آن را با صدای هل من ینصرنی به گوش جان من و شما رساند.بله در این زندگی خلاقیت به معنی شناسایی نیازهای سطح بالای انسان یعنی نیاز خود شکوفایی که اولیاء و انبیاء بهتر از همه آنها را برای نوع بشر شناسایی ،معرفی و رفع نمودند. 
در این زندگی است که پرده پندار دریده می شود و دنیا و آخرت ، عقل و دل ،علم ، و عمل ، ماده و معنا ، روح و جسم با هم تنیده شده و به یک زبان می گویند : سبحان الله و الحمدلله و لا اله الاالله و الله اکبر. 
آن وقت است که کارت عار نمی شود و زبانت مار ، حسادتت رقابت می شود و رقابتت بی رحم نمی شود.آن وقت است که تلاش می کنی تجارت بدون رضایت نکنی و رضایت بدون تجارت به دست نیاوری ، آن وقت است که واقعا موتور توسعه می شوی و کار و عبادتت یکی می شود ، قدرت فرصت ها را می دانی و نمازت نمازمی شود و سوالت جواب .


منبع : مرکز توسعه کارآفرینی


در جامعه امروز، زنان نقش مهم و در حال گسترشی در زمینه کسب و کار دارند. در سالهای اخیر، سهم زنان در کسب و کارهای خصوصی به اندازه کارهای دولتی روند رو به رشدی را طی کرده است. 
مثلا در آمریکا، از سال ۱۹۹۰ تا سال ۱۹۹۸، کارهایی که توسط زنان اداره می شود افزایش چشمگیری داشته است ۹.۱ میلیون کار اداره شده توسط زنان در آمریکا ۲۷.۵ میلیون نفر را بکار گرفته است و ۳.۶ تریلیون دلار در اقتصاد آمریکا مشارکت دارد. با این وجود زنان با موانع خاصی در کسب و کار مواجه می شوند که بتدریج باید بر آنها غلبه کنند.
● موانع اشتغال و کارآفرینی زنان در ایران
از اوایل قرن حاضر جهان با یک پدیده اجتماعی اقتصادی‏ به نام مشارکت اقتصادی زنان در مشاغل خارج از خانه روبه رو شده است. وضعیت اشتغال زنان در ایران مشابه با کشورهای در حال توسعه، در وضعیت مطلوبی نیست، همواره زنان فرصت های شغلی کمتری دارند و غالباً در بخش غیر رسمی با اندک دستمزد مشغول بکارند. 
در واقع می‏توان گفت، طبق آمار ۱۳۷۵، تنها ۱/۱۲% زنان ده ساله و بیشتر کشور از نظر اقتصادی فعالند که بیشترین فعالیت را در بخش خدمات (۸/۴۵%) و حدود ۷/۱۶% در بخش صنعت در گروه صنعت (ساخت)، اشتغال دارند. 
حدود ۷۱% شاغلان بخش خدمات در گروه های آموزشی، بهداشت و مددکاری مشارکت دارند. بیشترین شاغلان زن در گروه حقوق بگیران قرار دارند (۶۰%) و تنها ۹/۰% شاغلان کارفرما هستند. زنان شاغل بیشتر در نقاط شهری (۵۶%) سکونت دارند و در گروه سنی ۲۹ـ۲۵ سال هستند و پس از آن گروه عمده‏ای مشغول ازدواج و پرورش فرزند و بطور کل امور خانواده می‏شوند. با توجه به اینکه نرخ فعالیت ایران نسبت به کشورهای دیگر بسیار پایین است: (۶/۴۳%). این امر در مورد زنان (۱۵%)و در مورد فعالیت مردان (۷۱%) است. 
نرخ بیکاری جمعیت نیز روزبه روز فزونی می‏گیرد بطوریکه حدود ۱/۲۶% جمعیت زنان فعال مناطق شهری بیکارند. نرخ بیکاری زنان تحصیلکرده خصوصاً در سال های اخیر مرتباً رو به افزایش است. لذا تلاش جهت بهبود وضعیت فعلی و رهایی از مشکلات و موانع مسئولیتی جمعی است. متاسفانه تحقیقات و پژوهش های داخلی در زمینه کارآفرینی زنان، به دلیل نوپایی مبحث بسیار محدود است و از آنجا که حتی اشتغال زنان در ایران همواره با مسائلی مواجه بوده، طبیعتاً کارآفرینی زنان با مسائل فزاینده ای روبه رو است. فرایند کارآفرینی زنان را می‏توان ازابعاد متنوعی بررسی کرد وآن را متأثر از مجموعه عوامل فردی، محیطی و سازمانی دانست.
▪ در بعد فردی: 
بیشتر انگیزه‏ها، ویژگی های شخصیتی و ویژگی های جمعیت شناختی مدنظر است می‏توان گفت میان توانایی‏های شخصیتی از قبیل اعتماد بنفس و پنداشت از خود، بر اشتغال زنان رابطه متقابل وجود دارد، بطوریکه پنداشت از خود و اعتماد بنفس بالا تأثیر مستقیم بر اشتغال زنان و موقعیت شغلی آنان دارد.
بنابر اطلاعات جمعیت شناختی، هر چه نرخ باروری به دلیل جوانی جمعیت افزایش می‏یابد، با نزول اشتغال زنان مواجه هستیم؛ همچنین میان تعداد فرزند و اشتغال رابطه معکوس وجود دارد، بطوریکه تنها ۸/۲۳% از زنان دارای سه فرزند یا بیشتر در مقابل ۷/۵۷% زنان با ۱ یا ۲ فرزند به فعالیت شغلی می‏پردازند. وضعیت تأهل نیز بی‏تأثیر در موضوع نیست، بطوریکه زنان مجرد از آزادی عمل بیشتری برای اشتغال و فعالیت‏های اقتصادی، اجتماعی نسبت به متأهلین برخوردارند.
تحصیلات نیز عامل قابل توجهی است، طبق آمارهای رسمی (۷۵) ۲/۷۴% زنان کشور باسواد هستند و درصد قابل ملاحظه‏ای از جمعیت دانشجویی را زنان تشکیل می‏دهند. باوجود این، سهم زنان شاغل با تحصیلات عالی نسبت به کل اشتغال زنان و همچنین درصد مدیران زن با تحصیلات عالی بسیار محدودتر از مدیران زن بدون تحصیلات عالی است.
به صراحت می‏توان گفت که عوامل محیطی نقش بسیار مهمی را نسبت به عوامل فردی عهده‏دار است، چرا که ویژگی های شخصیتی و توانمندی های روانی بسیار متأثراز عوامل محیطی است. وضعیت اجتماعی، فرهنگی، حقوقی،دینی، سیاسی و اقتصادی جامعه مطمئناً نقش بسزایی را در تقویت یا تضعیف فعالیت‏ها در امور متفاوت دارد. در حوزه اشتغال زنان و فراتر از آن خود اشتغالی آنها، موانع محیطی بسیاری را می‏توان برشمرد:
▪ در بعد اجتماعی: 
هنجارهای رایج در زمینه تقسیم کار، وجود نوعی مرزبندی طبیعی میان کار زنان (خانه‏داری) و مردان (امور بیرون منزل)، مسئله تعدد نقش زنان بطوریکه انتظار انجام مسئولیت های متفاوت زنان در قالب همسر، مادر، خانه‏دار، شاغل …. آنها را دچار تنش و نوعی تضاد نقش و فشارهای ناشی از آن می‏کند. ناامنی‏های اجتماعی که امکان حضور فعال زنان در جامعه، که لازمه‏اش سفرهای بین شهری, اقامت در هتل‏ها و اماکن سالم است را با مشکل مواجه کرده است.
با مرور شرایط اجتماعی حاکم بر سه دهه اخیر. متوجه می‏شویم که ایدئولوژی حاکم در سال های اولیه پس از انقلاب بیشترین لطمه را بر مشارکت زنان وارد کرده است که تعطیلی مهدکودک های دولتی و مراکز تنظیم خانواده، بازنشستگی زودرس زنان، تعریف شغل های مشابه نقش مادری برای زنان، از آن جمله است.
▪ در بعد فرهنگی: 
فرهنگ اقتدارگرا و مردسالار همواره رواج دهنده باورهای سنتی و کلیشه‏های جنسیتی بوده و از ابتدا، تربیت و اجتماعی شدن دختران، در نظر گرفتن خویش به عنوان جنس دوم و تضعیف اعتماد بنفس و تعمیق حس حقارت و خود کم‏بینی توانایی‏های خویش را در پی داشته است.
همچنین کمبود آگاهی زنان در ابعاد حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی، حرفه‏ای و عدم شرکت در تشکل‏های صنعتی حرفه‏ای و فعالیت‏های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، به استمرار ساخت نابرابر کمک می‏رساند. بدلیل نگاه جنسیتی، فرصت های اجتماعی و شغلی کمتر بطور برابر با توجه به شایستگی ها به افراد، فارغ از جنسیتشان اعطا گشته است، همواره شاهد تبعیض های جنسیتی در اشتغال هستیم.
▪ در بعد اقتصادی: 
در حالیکه زنان در آسیا بطور متوسط ۱۳-۱۲ ساعت بیش از مردان کار می‏کنند، بدلیل بدون مزد بودن کار خانگی همچنان در سطح نازل درآمدی قرار می‏گیرند. ارتقاء مقام ها تنها بر اساس شایستگی‏ها صورت نمی‏پذیرد. بطوریکه بین سال های ۶۵-۵۵ از کل مردان شاغل تنها ۶% تحصیلات عالیه داشته‏اند. در حالیکه ۱۸% زنان شاغل، تحصیلات عالیه داشته‏اند و جای شگفتی است که از کل زنان تحصیلکرده عالی تنها ۵% به سمت‏های بالای اداری و مدیریتی رسیده اند. (آمار ۱۳۸۱) تبعیض‏های جنسیتی در نوع آموزش: شامل مواد درسی، نقش زنان در کتاب های درسی، رسانه‏ها که بیشتر تقویت کننده دید سنتی نسبت به زن است.
همچنین محدودیت های آموزش در نظام آموزش عالی برای زنان مانند انحصار برخی رشته‏ها برای مردان، محدودیت اعزام به خارج کشور برای ادامه تحصیل و کمبود امکانات (خوابگاه) برای دختران, همگی از موانع مشارکت زنان است. باورهای فقهی دینی نیز بی‏تأثیر در این مسئله نیست، احکام موجود در زمنیه ارث، نفقه، اجازه خروج از کشور در بعد اقتصادی و احکامی چون شهادت، دیه، قضاوت، طلاق، حق حضانت در بعد خانوادگی اجتماعی بی‏شک تأثیر منفی در پیشرفت و شکوفایی همه جانبه زنان دارد که می‏توان با استنباط های متناسب شرایط زمانی و مکانی موانع را برطرف کرد.
▪ وضعیت حقوقی و قوانین:
قوانین ناظر بر خانواده از جمله مواد ۱۱۰۶ (نفقه زن)، ۱۱۹۹ (نفقه اولاد)، ۱۱۱۷ (منع کار زن در صورت عدم رضایت شوهر). از آنجا که طبق قانون، ریاست خانواده با شوهر است و خروج از کشور زن منوط به اجازه کتبی شوهر است. مشکلاتی در مسیر کار زنان ایجاد می شود. قوانین ناظر بر اشتغال، از جمله قانون اشتغال نیمه‏وقت زنان، مقررات در زمینه مرخصی زایمان و ماده ۵ مصوبه ۱۳۷۱ شورای عالی انقلاب که محدود کننده حیطه اشتغال زنان است. هیچکدام کمکی به افزایش مشارکت اقتصادی اجتماعی زنان نکرده است. 
البته زمینه‏های مساعد قانونی را نیز نباید از نظر دور داشت. اصول ۳، ۲۱، ۲۸، ۴۱ برخورداری زنان از حقوق اجتماعی مساوی با مردان را متذکر شده و همچنین طبق ماده ۱۱۱۸ مصوب ۱۳۱۳ زن مستقلاً می‏تواند در دارایی خود هر تصرفی را داشته باشد. تصویب قانون در مورد کنترل جمعیت نیز مطمئناً بی‏تأثیر در مشارکت بیشتر زنان نیست. پرواضح است پیش شرط راه اندازی فعالیت های کارآفرینانه توسط زنان ،شناسایی دقیق عوامل موثر بر فرایند اشتغال و کارافرینی است و مطالعات راهبردی دراین زمینه ضروری به نظر می رسد.


منبع : سایت دوستان


آموزش یک مسئولیت بزرگ برای مدرنیزه کردن خود بر حسب تغییر نیازهای یک جامعه دارد، با وجود این تبدیل آموزش حرفه‌ای کارآفرینی به حالتی که جنبه کارآفرینی داشته باشد فرایندی است که نمی‌توان آن را به یک تغییر و تعدیل درونی برنامه‌های آموزشی توسط کارشناسان آموزشی واگذار کرد و معمولا از تجارب کاری منتج می‌شود که از طریق نوشتن در مورد چنین تغییرات آموزشی نمی‌توان نیازهای یک جامعه کارآفرینی را برطرف ساخت در این موارد رویکرد کسب و کار توصیه می‌شود. یکی از عوامل موثر در توسعه کارآفرینی، توجه خاص به تقویت نظام آموزشی است، امروزه تقریبا در تمام کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در همه پایه‌های تحصیلی، آموزش و ترویج کارآفرینی جای ویژه‌ای دارد. 
بحث کارآفرینی و آموزش آن، از حدود ده سال پیش در شاخه کاردانش نظام آموزش و پرورش مطرح شده و در برنامه درسی جای گرفته است که اخیرا پژوهشگران هوشمند (دکتر احمدپور و دکتر عزیزی) کوشیدند آخرین تغییرات و تحولات آموزشی در سطح دنیا را در کتاب جدید کارآفرینی برای دانش‌آموزان دوره دبیرستان در نظر بگیرند و بر مطالب کاربردی و ملموس کسب و کار تاکید کنند. 
● آشنایی دانش‌آموزان بر رویکرد کسب و کار 
از آنجائیکه ورود به دنیای کارآفرینی و کسب و کار، مستلزم حساس شدن به محیط پیرامون خود و داشتن دید در کسب و کار است باید دانش‌آموزان با مجلات و روزنامه‌های اقتصادی آشنا شوند و به اخبار اقتصادی که از رادیو وتلویزیون پخش می‌شود نیز گوش کنند موارد دیگر قابل بیان به شرح ذیل می‌‌باشد: 
▪ دانش‌آموزان باید خود را برای ناامنی در وضعیت استخدامی آماده کنند و برنامه‌های آموزشی مدارس باید برای حل مساله بیکاری تمرکز کنند. 
▪ مدارس حرفه‌ای باید وارد یک شبکه اقتصادی ناحیه‌ای شوند. یک جهت‌یابی خارجی مدارس، شرایطی را برای توسعه یک نگرش مثبت در میان معلمان و دانش‌آموزان به سوی فعالیت‌های بازرگانی ایجاد می‌کند. 
▪ مدارس باید در هر کجا که امکان دارد فعالیت‌های تجاری و آموزشی را با هم ترکیب کنند. این امر باعث تشخیص کارآفرین در میان معلمان و دانش‌آموزان و برقراری رابطه مثبت بین کارآفرینان نوظهور و رشد کارآفرین خواهد شد. تقاضای بازار باید نقطه شروع رفورم آموزشی حرفه‌‌ای محسوب شود. بنابراین باید یک وضعیت نرمال ایجاد نمود تا اینکه مدارس درگیر فعالیت‌های تجاری شوند. 
▪ پس از آشنایی دانش‌آموزان با مفاهیم و امور کسب و کار، بازدید از کسب و کارهای موفق محلی نیز می‌تواند به دید و توسعه تفکر کارآفرینی دردانش‌آموزان کمک کند. علاوه بر بازدیدهای صورت گرفته از کسب و کارهای مختلف، دعوت کردن از کارآفرینان همان کسب و کار امری مهم می‌باشد تا درباره نحوه راه‌اندازی و اداره کسب و کار خود برای دانش‌آموزان صحبت کنند. 
▪ برگزاری نشست‌های گروهی و دعوت از فارغ‌التحصیلان، سال‌های گذشته که موفق به راه‌اندازی کسب و کار شده‌اند، تا به صورت موردی تجربیاتشان را در اختیار دانش‌آموزان بگذارند. 
● گام‌های آموزشی حرفه‌ای با جهت تجاری 
جامعه به اهمیت کارآفرینان واقف است. اقتصاد به کارآفرین نیاز دارد. این یک آگاهی روبه رشد درتمام نقاط دنیا محسوب می‌شود. کارآفرین یک منبع و ایجاد فرصت‌های شغل محسوب می‌شود. 
مدارس باید تلاش نمایند که متناسب با تغییر جامعه تغییر کنند رشته‌های تحصیلی در حال تغییر است. آموزش باید طوری تنظیم شود که دانش‌آموزان جوان بتوانند خود را به نحو بهتری برای رویارویی با نیازهای استخدامی نوین آماده کنند. ارزیابی رشته‌های آموزشی یک فرایند ثابت بوروکراسی برای ادغام توسعه‌های جدید در محتوای شغلی محسوب می‌شود. در واقع بعضی از تغییرات تکنولوژیکی آن قدر سریع رخ می‌ دهد که آموزش رسمی همیشه در پشت توسعه‌های علمی باقی خواهد ماند. رشته‌های تحصیلی مدرن می‌شوند اما هرگز نمی‌توانند به طور کامل منطبق با تغییرات سریع بازار شوند. بعضی از تغییرات ایجاد شده در جامعه را نمی‌توان از طریق رویکرد رشته تحصیلی سنتی پوشش داد. برای مثال یک برنامه یادگیری قدم به قدم نمی‌تواند برای کسب یک نگرش کارآفرینی به کار برده شود کارآفرینی را می‌توان به صورت درک مستقیم و الهام، پشتکار و استقامت و ریسک‌پذیری توصیف کرد. 
برای اینکه بتوانیم از تجربیات دیگران استفاده کنیم از کشور هلند در زمینه تغییر سیاست به سمت رویکرد آموزشی کارآفرینی در مدارس را انتخاب کردیم. هلند رشته تحصیلی کارآفرینی اجباری برای مبتدیان تدوین نموده است. 
تقریبا هر مبتدی و هر کارآفرین نوظهور باید صلاحیت کارآفرینی را از طریق گذراندن یک رشته کارآفرینی و امتحان مربوط به آن کسب کند. مربیان را در بیشتر موارد کارآفرینان تشکیل می‌دهند، رشته کارآفرینی شامل ۶ واحد و مدت زمان آن ۸ ماه می‌باشد که استانداردها توسط یک ساختار مستقل ملی و تحت نظارت وزارت‌خانه‌های مربوطه تعیین می‌شود. واحدهای درسی این رشته عبارتند از: 
▪ مدیریت عملیاتی 
▪ مدیریت منابع انسانی (پرنسل و سازمان) 
▪ مدیریت امور مالی (حمایت‌های مالی) 
▪ بازاریابی 
▪ طراحی کسب و کار (B.P) 
▪ جهت‌یابی خارجی مدارس 
جهت‌یابی خارجی یک مدرسه حرفه‌ای عبارت است از ایجاد شرایط برای توسعه یک نگرش مثبت در میان دانش‌آموزان به سوی کارآفرینی. تعداد بسیار اندکی از دانش‌آموزان ازمدرسه به سوی کارآفرینی حرکت می‌کنند. 
جهت‌یابی خارجی مدارس حرفه‌ای به دانش‌آموزان این فرصت را می‌دهد تا با نظریه کارآفرینی بیشتر آشنا شوند. فارغ‌التحصیلان این مدارس از منابع مهم کارآفرینان محسوب می‌شوند. 
● قرار دادن مدارس در معرض نیروهای بازار 
مدارس از طرف دولت (وزارت آموزش و پرورش) باید بیشتر به جنبه‌های بازار توجه کنند و از طریق فعالیت‌های تجاری پول کسب کند. دلایل این سیاست‌ها و هدایت مدارس به طرف بازار می‌توانند به شرح ذیل باشند: 
مدارس حرفه‌ای نمی‌توانند خود را با تغییرات سریع تکنولوژیکی تطبیق دهند، پس باید به سمت بازار بروند چون پیشرفت تکنولوژی در بازارها، خود را نمایان می‌کند. 
آموزش باید از فعالیت‌های یک مدرسه تجاری بهره گیرد. در غیر این صورت مدرسه نمی‌تواند بیش از یک موسسه سودآور باشد. از این حالت باید اجتناب کرد. توسعه فعالیت‌های تجاری باید به دقت توسط مدیریت مدرسه هدایت شود. سیاست مدرسه موفق برای توسعه فعالیت‌های تجاری باید بر اساس فاکتورهای زیر شکل گیرد. 
▪ یک سیاست برای یکپارچه نمودن آموزش و فعالیت‌های تجاری 
▪ یک تصویری از بازاریابی 
▪ تربیت مربی کارآفرین 
▪ آموزش دبیران کارآفرین 
▪ انتشار تجربه‌های کارآفرین 
▪ آزاد گذاشتن مدرسه برای فعالیت‌های کارآفرین 
▪ فرمول‌بندی یک هدف تجاری امکان‌پذیر 
اشکال و خطر برای این مدارس آن است که فعالیت‌های تجاری را براساس هزینه‌های واقعی با قیمت‌های بازار ارائه ندهد. 
یک قیمت واقعی هزینه باید در عملکردها در بازار تجاری مورد استفاده قرار گیرد و پرسنل باید آشنایی بیشتری را با محاسبات قیمت هزینه‌ها پیدا کند. 
● جمع‌بندی 
آموزش و پرورش مسئول انتقال علم و دانش‌ و هنجارهای جامعه به دانش‌آموزان است از دیدگاه تعریف شده پژوهشگران، آموزش همان انتقال علوم دانسته‌ها، و پژوهش انتقال مجازهاست که امروز با پیشرفت‌های بشری در علوم مختلف و رشد شتابان فناوری دیگر نمی‌توان صرفا با دیدگاه متعارف حرکت کرد. دیدگاه‌های جدید صرفا انتقال دانش نیست بلکه آموزش شیوه‌ها، روش‌ها و راه‌های آموختن است. بینش جدید، شیوه‌های کشف حل مسائل و نحوه یادگیری استعداد و خلاقیت‌ها در خلق آثار آنها آموزش داده می‌شود و دانش‌آموزان به جای تکرار تکالیف با ایده‌های نو برای خود تکالیف می‌آفرینند. 
با توجه به وضعیت فعلی کشور و بیکاری در میان جوانان، پیشنهاد می‌گردد که دوره‌های تحصیلی کار و دانش با رویکرد کارآفرینی در وزارت آموزش و پرورش مجددا طراحی و اجرا گردند و ترویج کارآفرینی فقط به خواندن یک کتاب در طی دوران تحصیل محدود نگردد.

شیرین طیبی دبیر آموزش و پرورش منطقه ۲

منبع : روزنامه تفاهم


آمارهای بانک مرکزی از حجم نقدینگی طی سال های اخیر حاکی از افزایش چشمگیر این شاخص پس از سال ۹۱ است که البته بیشترین افزایش طی سال ۹۴ رخ داده که حجم نقدینگی از ۷۸۲۲ هزار میلیارد تومان به بیش از یک میلیون میلیارد تومان افزایش یافته است. این افزایش درحالی در حجم نقدینگی رخ داده است که حجم پول از رقم ۱۲۰ هزار میلیارد تومان به ۱۳۶ هزار میلیارد تومان افزایش یافته است. بنابراین می توان دریافت، افزایش شدید حجم نقدینگی در اثر افزایش ضریب تکاثر رخ داده که این افزایش می تواند شرایط اقتصادی را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.

به گزارش تعادل، مطالعات نشان می دهد سرعت گردش پول از عدد ۶.۲ در سال ۹۱ در سال ۹۴ به ۹.۱ رسیده است. با این حال سرعت گردش نقدینگی در سال ۹۱ عدد ۱.۵ بوده که در سال ۹۳ به ۱.۴ رسیده و در سال ۹۴ با کاهشی دیگر به ۱.۲ رسیده است. مطالعاتی که از سوی اداره کل امور اقتصادی و دارایی استان مرکزی در این خصوص انجام شده است، نشان می دهد سرعت گردش پول طی سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۷ تقریبا ثابت بوده اما پس از سال ۱۳۷۷ این روند افزایشی شده است. در گزارشی که با عنوان محاسبه سرعت گردش پول و نقدینگی در کشور با استفاده از رابطه مقدار پول تهیه شده، سرعت گردش پول و نقدینگی در کشور بین سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۴ مورد محاسبه قرار گرفته که نتایج به دست آمده، نشان دهنده نوسانات محدود سرعت گردش پول در بازه زمانی۱۳۷۷-۱۳۵۷ و نوسانات شدیدتر از سال ۱۳۷۷ به بعد است. در عین حال بیشترین افزایش در سرعت گردش پول پس از سال ۹۱ مشاهده شده و نکته جالب توجه این است که افزایش سرعت گردش پول در شرایط رکودی اقتصاد ایران رخ داده است. اما یافته های مطالعه حاضر نشان می دهد، این افزایش در اثر رشد کمتر حجم پول نسبت به رشد تولید ناخالص داخلی اسمی رخ داده است و ریشه یی در افزایش تولید ندارد. در همین حال پس از سال ۹۱ حجم نقدینگی به صورت چشمگیری افزایش یافته که نرخ بالای بهره بانکی و تبدیل پول به شبه پول را می توان عامل اصلی این افزایش نقدینگی دانست. با این حال با تغییر در نرخ بهره بانکی باید دید بازتاب شرایط جدید در حجم پول و سرعت گردش پول چگونه خواهد بود.

ریشه های افزایش سرعت گردش پول

سرعت گردش پول، یکی از متغیرهای مهم در اقتصاد است که روی تورم، تولید و حتی حجم پول در گردش اقتصاد هر کشور، اثرات مهمی را بر جای می گذارد. این متغیر به واسطه ارتباط پیچیده و کاملا متقابل عوامل اقتصادی با یکدیگر می تواند بر دیگر متغیرهای کلان اقتصادی تاثیرگذار باشد یا از آنها تاثیر پذیرد. تصور اینکه یک برگ اسکناس یا یک چک با چه سرعتی دست به دست می شود، کار مشکلی است اما می توان متوسط سرعت گردش یا تعداد دفعاتی که یک واحد پول برای خرید کالاها و خدمات نهایی طی سال دست به دست می شود را محاسبه کردسرعت گردش پول در صورت ثبات حجم پول، تابعی مستقیم از تولید است. بنابراین با افزایش تولید، سرعت گردش پول افزایش پیدا می کند و کاهش تولید منجر به کاهش سرعت گردش پول خواهد شد. با این حال، ریشه های افزایش سرعت گردش پول در اقتصاد ایران را باید در چیزی غیر از تولید جست وجو کرد. در همین رابطه با نگاهی گذرا به آمار بانک مرکزی از حجم نقدینگی و حجم پول به راحتی می توان به متاثر شدن سرعت گردش پول از تغییرات حجم پول طی سال های ۷۷ تا ۹۴ پی برد.

تبدیل پول به شبه پول و کاهش حجم پول

از فاکتورهای تاثیرگذار بر سرعت گردش پول، حجم پول است. تقاضای واقعی برای پول تابعی مستقیم از حجم پول است یعنی با افزایش حجم پول با فرض ثبات سطح قیمت ها، تقاضای پول افزایش و با کاهش آن کاهش می یابد. از طرفی با تاثیرپذیری سرعت گردش پول از تقاضای پول می توان نتیجه گرفت که با افزایش حجم پول، سرعت گردش آن کاهش و با کاهش حجم پول، سرعت گردش افزایش پیدا می کند. بنابراین براساس رابطه مقداری پول، ارتباط معکوس بین سرعت گردش پول و حجم پول وجود دارد. در عین حال عامل دیگری که می تواند سرعت گردش پول را تحت تاثیر خود قرار دهد، نرخ بهره است. براساس دیدگاه کینز در کوتاه مدت ارتباط مستقیم بین نرخ بهره و سرعت گردش پول وجود خواهد داشت. بدین ترتیب که با کاهش این نرخ، از یک سو حجم پول به دلیل تبدیل شبه پول به اسکناس و مسکوک در دست مردم و سپرده های دیداری افزایش خواهد یافت و از سوی دیگر تقاضای پول نیز افزایش پیدا کرده و در نتیجه سرعت گردش پول کاهش می یابد ولی در بلندمدت با کاهش نرخ بهره، سرعت گردش پول افزایش پیدا می کند.
بنابراین با پذیرش اثر نرخ بهره در تشکیل شبه پول می توان به علل افت سرعت افزایش حجم پول طی سال های ۷۷ تا ۹۴ به ویژه پس از سال ۹۱ پی برد. با افزایش نرخ بهره بانکی، تمایل مردم به سپرده گذاری در بانک ها افزایش پیدا می کند که این به معنای افزایش شبه پول است. همین روند هم در اقتصاد ایران با رقم های بالای بهره بانکی مشاهده شده است. هر چند در مطالعه حاضر، آمارهای مربوط به سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۴ مورد بررسی قرار گرفته است اما با توجه به کاهش پلکانی نرخ سود بانکی، این انتظار می رود که شبه پول کاهش یابد. بر این اساس انتظار افزایش حجم پول همچنین تغییر روند سرعت گردش پول در سال های آتی می رود.

تورم در معادله سرعت گردش پول

عامل دیگری که در ارزیابی سرعت گردش پول باید بدان توجه داشت، نرخ تورم است. بدین ترتیب که تقاضای واقعی پول در صورت ثبات حجم پول، تابعی معکوس از سطح عمومی قیمت هاست بر این اساس با افزایش تورم، تقاضا برای پول کاهش و در نتیجه سرعت گردش پول افزایش پیدا می کند.
به همین ترتیب، کاهش تورم باعث افزایش تقاضای پول و کاهش سرعت گردش آن می شود.
هر قدر حجم نقدینگی بیشتر یا ارزش مجموع کل کالاها و خدمات تولیدی کمتر شود، سرعت گردش پول کاهش خواهد یافت و بالعکس. به عبارت دیگر کاهش سرعت گردش پول، توجیه کننده رکود در تولید یا افزایش حجم نقدینگی است همچنین سرعت گردش پول در حالتی که انتظارات تورمی در جامعه وجود نداشته باشد، پایدار است و در شرایط تورمی معمولا سرعت گردش پول افزایش می یابد.

رشد کمتر حجم پول نسبت به رشد GDP
پژوهش حاضر با بررسی روند افزایش نقدینگی، افزایش حجم پول همچنین تولید ناخالص ملی نشان می دهد، روند سرعت گردش پول از سال ۵۷ تا ۵۹ نزولی، طی سال های ۵۹ تا ۶۷ تقریبا ثابت و از سال ۶۷ به بعد با شیب ملایمی صعودی شده است. به طور کلی می توان تغییرات سرعت گردش پول در کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را در دو دوره زمانی ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۷ و ۱۳۷۷ تا ۱۳۹۴ بررسی کرد. در دوره اول با توجه به نوسانات محدود، سرعت گردش پول از ۴.۳۱ در سال ۱۳۵۷ به ۴.۷۱ در سال ۱۳۷۷ رسیده است. یعنی این متغیر در ابتدا و انتهای این بازه زمانی ۲۱ ساله تقریبا بدون تغییر بوده است. اما در بازه زمانی دوم، نوسانات سرعت گردش پول شدت یافته به طوری که از ۴.۷۱ در سال ۱۳۷۷ به ۹.۱ در سال ۱۳۹۴ افزایش پیدا کرده که این امر نشانگر رشد کمتر حجم پول نسبت به رشد تولید ناخالص داخلی اسمی است.

رشد نقدینگی با شکست ساختاری اقتصاد

در مورد سرعت گردش نقدینگی، قضیه کمی متفاوت است. مقدار این متغیر در سال ۱۳۵۷ برابر ۲.۰۶ بوده که در پایان سال ۹۴ به ۱.۲ کاهش پیدا کرده است که علت آن را می توان در رشد فزاینده نقدینگی، آن هم به علت شکست های ساختاری متعدد در اقتصاد ایران ازجمله انقلاب، جنگ تحمیلی، هدف مندی یارانه ها، تحریم های اقتصادی و... طی این سال ها دانست. به طوری که رشد حجم نقدینگی از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۴ بیشتر از رشد تولید ناخالص داخلی در این بازه زمانی بوده است. بنابراین اعمال سیاست های حمایتی در رابطه با تولید می تواند راهکار موثری در شرایط فعلی کشور برای افزایش تولید ناخالص داخلی باشد. در این رابطه هم، افزایش تولید در کشور از طریق حمایت از تولید داخل مانند پرداخت سهم ۳۰ درصدی بخش تولید از درآمدهای حاصل از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها، کاهش واردات به خصوص در مورد کالاهایی که در داخل تولید می شود و نیز اجرای کامل سیاست های اقتصاد مقاومتی می تواند کارگشا باشد.

به رغم آنکه یکی از وعده های پساتحریمی خودروسازان عرضه خودرو با قیمت مناسب بود با این حال برخی کارشناسان عرضه و تولید خودروهای جدید را در محدوده قیمت های فعلی خارج از توان خودروسازی کشور عنوان می کنند. نگاهی اجمالی به تولید خودرو طی یک دهه اخیر بیانگر آن است که خودروهای پرتیراژ خودروسازان را محصولاتی زیر ۵۰ میلیون تومان تشکیل می دهند این در شرایطی است که عمده تقاضای بازار نیز معطوف به خرید این خودروها است. در همین حال خودروهای یاد شده نیز تاکنون نتوانسته اند نظر مثبت مشتریان را نسبت به کیفیت و ایمنی جلب کند؛ بنابراین بعد از پساتحریم متقاضان خودروهای یاد شده نه تنها در انتظار محصولات جایگزین با خودروهای قدیم بودند؛ بلکه تولید کنندگان نیز با وعده حضور خودروهای جایگزین مشتریان را نسبت به آینده بازار امیدوار می کردند.

اما قراردادهای ایران خودرو و سایپا با پژو و سیتروئن و قرارداد رنو با سازمان گسترش و نوساز صنایع ایران (ایدرو) نشان داد که خودروهای مورد انتظار مشتریان نه تنها قیمتی زیر ۵۰ میلیون تومان ندارد؛ بلکه برنامه ریزی زودهنگامی نیز برای ورود این خودروها از جانب تولید کنندگان نشده است. حال این سوال مطرح است که چرا خودروهای به اصطلاح ارزان قیمت در برنامه مشارکت با خارجی ها جایگاهی ندارد؟

به گزارش دنیای اقتصاد، در این زمینه خودروسازان معتقدند که امکان تولید خودروهای جدید با قیمت و کیفیت خودروهای کنونی وجود ندارد. در صورتی که مشتریان خواهان تولید خودروهای به روز و با فناوری بالا هستند نباید آنها را از نظر قیمتی و کیفیت با خودروهای فعلی مقایسه کنند. اظهارات تولید کنندگان در شرایطی است که کارشناسان یکی از دلایل قیمت بالای خودروها در خودروسازی ها را نبود بهره وری و به همراه آن هزینه بالای تولید ارزیابی می کنند. موضوعی که به نظر می رسد خودروسازان توان تغییر آن را در شرایط کنونی ندارند. با توجه به اظهارات خودروسازان و کارشناسان به نظر می رسد که مشتریان یا باید خودرویی با فناوری جدید و قیمتی مناسب خریداری کنند یا خودرویی که قیمت کمتری دارد و فاقد کیفیت و ایمنی روز باشد؛ اما پرسش مهم دیگری که مطرح می شود این است که خارج از این دو مسیر، مشتریان چگونه می توانند به خودرویی با کیفیت مطلوب و قیمت مناسب دست پیدا کنند؟

در این زمینه برخی از کارشناسان تاکید دارند، تنها مسیری که می تواند در شرایط کنونی به مشتریان خودرو کمک کند تا خودروهای به روز را خریداری کنند افزایش قدرت خرید آنها است. به اعتقاد این دسته از کارشناسان هر چند خودروهایی کنونی که در ایران به تولید می رسند از رده خارج هستند و از نظر ایمنی و تجهیزات فنی و تکنولوژی و رفاهی قابل قبول نیستند، اما خودروسازان داخلی بعد از ۳۰ سال تولید توانسته اند داخلی سازی آنها را افزایش دهند. همین موضوع موجب شده که تولید این خودروها برای تولیدکنندگان به صرفه باشد. اما موضوع مهم دیگر این است که قیمت خودروهای روزی که در اروپا عرضه می شوند با قیمت خودروهای از رده خارجی که در حال حاضر در ایران به تولید می رسند یکسان نیست؛ بنابراین اینکه خودروهای به روز با قیمت خودروهای کنونی در ایران تولید شود، امکان ندارد. چراکه تولید خودروهای با تکنولوژی بالا که دارای تجهیزات و امکانات جدید باشد، هزینه بر است. ازسویی یکی از مشکلات خودروسازان ایرانی عدم توانایی کافی تولید محصول با قیمت تمام شده مناسب است. بر این اساس کارشناسان معتقدند که دو اتفاق می تواند به تغییر شرایط کنونی کمک کند. اولین اتفاق اینکه خودروسازان و قطعه سازان ایرانی بتوانند به سرعت داخلی سازی محصولات جدید را افزایش دهند تا قیمت تمام شده کاهش پیدا کند و مورد دیگر اینکه دولت به واسطه تغییر در شاخص های کلان اقتصادی کشور توان خرید مشتریان را افزایش دهد.

در این مورد، یکی از کارشناسان صنعت خودرو عنوان می کند: در صورتی که روند مثبت رشد اقتصادی ایران ادامه دار باشد، این موضوع بر اقتصاد کشور اثر خود را برجای می گذارد و موجب می شود که قدرت خرید مشتریان افزایش پیدا کند. وی یکی دیگر از راه ها را برای افزایش قدرت خرید مصرف کنندگان خودرو ارائه تسهیلات با نرخ سود کم عنوان می کند و می گوید: در صورتی که بانک ها، تسهیلات بالا با نرخ سود کم را به مشتریان خودرو ارائه کنند قطعا مشتریان قادر خواهند بود که خودروهای بالای ۵۰ میلیون تومان را خریداری کنند. با وجود این نرخ سود تسهیلات در کشورمان بسیار بالاست و دریافت وام های با نرخ سود بالا برای مشتریان به صرفه نیست.

هرچند افزایش توان مشتریان از طریق ارائه تسهیلات از سوی بانک ها نیز به دلیل مشکلات بانک ها در تامین نقدینگی چندان امر محتملی نیست، اما برخی از کارشناسان فعال کردن لیزینگ ها را برای خرید خودروهای بالای ۵۰ میلیون تومان پیشنهاد می دهند. به اعتقاد این دسته از کارشناسان، به رغم آنکه خودروسازان برای فروش محصولات خود در سال جاری به فروش اعتباری روی آورده اند؛ اما آنها توان مالی کافی برای ارائه تسهیلات به خودروهای بالای ۵۰ میلیون تومان را ندارند. بر این اساس راه اندازی لیزینگ ها می تواند کمک کننده باشد. با وجود این، کارشناسان تاکید دارند در صورتی می توانیم خودروهای بالای ۵۰ میلیون تومان را جایگزینی برای خودروهای کنونی بدانیم که یک مجموعه اتفاق در اقتصاد کشور رخ دهد. در این مورد نیز حسن کریمی سنجری، کارشناس صنعت خودرو با اشاره به اینکه یکی از راه های افزایش قدرت خرید مشتریان راه اندازی دوباره لیزینگ هاست، می گوید: لیزینگ ها با ارائه اعتبار در بلندمدت می توانند در شرایط مطلوب بازار، فاصله قیمت خودرو و قدرت خرید مشتریان را جبران کنند.

کریمی سنجری با اشاره به اینکه در برخی کشورها مشتریان بالاتر از ۹۰ درصد قیمت خودرو را به صورت اعتباری از طریق لیزینگ ها دریافت می کنند. این در حالی است که به دلیل فاصله نرخ بهره با نرخ تورم، لیزینگ ها در ایران نتوانستند فعالیت خوبی داشته باشند.وی راه حل دیگر را تغییر در شرایط اقتصادی کشور می داند و معتقد است، در صورتی که سطح درآمدهای سرانه و عمومی طبقه متوسط افزایش پیدا کند مشتریان نیز قدرت لازم را برای خرید خودروهای جدید پیدا خواهند کرد و در این صورت اقتصاد خودرو نیز رونق خواهد گرفت. وی تاکید دارد: اما موضوع مهم آن است که تغییر در شرایط اقتصادی کشور نیز امری زمانبر و نیازمند برنامه بلندمدت است.

صفحه بعد
X