اکنون در دنیا، موج دوم شتابدهنده های سازمانی/ شرکتی با هدف ایفای نقش مهمی در رشد، تکمیل و گسترش اکوسیستم محصولی و خدماتی کسب و کار آن سازمان/شرکت، به راه افتاده است. مشارکت بخش خصوصی یکی از اصول پایه ای در توسعه اقتصاد دانش بنیان و کمک به شکل گیری زیست بوم ارزش آفرینی و کارآفرینی، و تولید ثروت ملی است. کارکرد اصلی مفهوم شتابدهی کسب و کارهای نوپا، کمک به نوپاها (استارتاپ ها) است و البته اگر درست اجرا شود، می تواند نقشی فراتر از یک مرکز رشد که در ازای سهام سرمایه و میز و کامپیوتر می دهد، ایفا کند.
اضافه بر آن، می تواند به عنوان راه حلی برای برون رفت شرکت ها و سازمان های بزرگ از سکون و سختی سازمانی شود، خون تازه ای در رگ هایشان جاری کند و برای بار دیگر آن ها را به سمت نوآوری هدایت کند.
اگرچه در حال حاضر به کمتر از انگشتان یک دست شتابدهنده به معنای مشخص آن (نزدیک به آنچه در مدل جهانی تعریف شده است) در این فعالیت می کنند اما این عدد به نسبت کشورهای دیگر، و ظرفیت های اقتصادی، انسانی و فرهنگی کشورمان بسیار ناچیز است.
بیش از 2 سال است که در خوشفکری بر روی این مفهوم، نیازسنجی، طراحی و روش های اجرای بهینه آن مطابق با واقعیت های کشور، در حال، پژوهش، رایزنی، همکاری و برنامه ریزی هستیم و مقدمات اجرای آن نیز خوشبختانه فراهم شده است.
امسال، آنطور که به نظر می رسد، کشور آبستن اتفاقات خوب اقتصادی است. از طرف دیگر باید بر روندهای جهانی و موج های نوآوری استارتاپی چشم گشود و به سیاست های کلان دولت هم در این زمینه توجه داشت. برای مثال حوزه های سلامت، فناوری اطلاعات و ارتباطات، و حمل و نقل سریع، سه مسیری هستند که در دولت برای توسعه کشور مدنظر قرار گرفته شده است. به علاوه، باید حضور شرکت های خارجی در ایران و به اصطلاح دوران پساتحریم را با جدیت مورد توجه قرار داد.
در واقع در برخورد با این موضوع باید رشک و انحصارگرایی را کنار بگذاریم و با تفکر همه گرایی در جهت افرایش کمیت و کیفیت شتابدهنده های استارتاپی در همه شهرهای کشور – منطبق با فضای اقتصادی و فرهنگی آن شهر – دست به کار شویم.
در طول 2 سال پژوهش و بررسی و مطالعه، و تعامل با چندین و چند شتابدهنده خارجی در کشورهای مختلف، مستندات بسیاری تهیه گردید که خلاصه ای از مهترین آن ها در یک فایل پاورپوینت (هشدار: طولانی!) گردآوری کرده ام که جهت استفاده دیگر علاقمندان در اینجا منتشر می نمایم.
امیدوارم این مستندات بتواند به شما کمک کند تا فرصت های موجود در بازارهای داخلی و خارجی، و حمایت از استارتاپ ها را بهتر بشناسید و در مسیر درست راه اندازی شتابدهنده های تخصصی حوزه خود گام بردارید.
کتاب Startup Owner’s Manual مرجعی فنی برای راهاندازی کسبوکارهای نوپا است. این کتاب با تأکید تمرکز نوپاها بر بازخوردهای بازار جهت توسعه کالا و خدماتشان به آنها کمک میکند تا محصولاتی بسازند که مشتری پسند باشد.
اساس این کتاب تئوری توسعه مشتری، چابک، و مهندسی ناب می باشد که سال ها توسط استارتاپ ها و جوامع کارآفرینی موفق پیاده شده اند. کتاب دیگر از همین نویسنده، Four Steps to Epiphany اولین کتابی بود که روش های قدیمی راه اندازی کسب و کارها را به چالش کشید و بعد از بیش یک دهه از اولین چاپ این کتاب، هزاران کارآفرین در دنیا از متدلوژی توسعه مشتری برای راه اندازی کسب و کارهای خود استفاده کرده اند.
روند جذب و حفظ مشتریان کار آسانی نیست، بااینوجود استیو بلنک و باب دورف، نویسندگان کتاب، افراد تازهکار و کارآفرینان جوان را بهخوبی در این فرآیند هدایت میکند. روشهای گفتهشده در این کتاب بخصوص برای کسانی که تجربه چندان در چگونگی گرفتن بازخورد از مشتریان و بهبود محصول خود را ندارند، بسیار مفید و آموزنده خواهد بود.
با مطالعه این کتاب خواهید آموخت که چگونه مشتریان اولیه خود را کسب، حفظ و افزایش دهید. همچنین با برخی از مزایا و معایب استفاده از کانالهای توزیع فیزیکی بهجای استفاده از کانال وب برای فروش محصولتان آشنا میشوید. در اصل این کتاب ابزاری برای مدیریت راهاندازی یک کسبوکارها نوپا (استارتاپ) است. بااینوجود آقای استیو بلنک چیزی بیش از یک راهنما نوشته است. او روشی برای توسعه مشتری خلق کرده که محصول شمارا بر اساس تعامل با مشتری میسازد. این کتاب بسیار خاص است چون به یکی از جنبههای کمتر دیده شده کارآفرینی یعنی نحوه تعامل با مشتریان اولیه میپردازد. اغلب کتب موجود کارآفرینی بر روی شما و تیمتان تمرکز دارد درحالیکه اهمیت شناسایی نیاز مشتری و شناخت انتظار او از شما و محصولتان اگر بیشتر نباشد کمتر نیست.
در بسیاری از موارد که توسعه مشتری نادیده گرفته میشود یا بازخوردهای مشتریان موردتوجه قرار نمیگیرند تا نهایتا منجر به نارضایتی مشتری میگردد. بهعنوان کسی که سالها با کسبوکارهای نوپا کارکرده و با موضوع کارآفرینی درگیر بوده بهجرئت میتوانم بگویم که مطالب راهنمای کارآفرینان بسیار مفید و کاربردی هستند و برای هر که بخواهد یکی از جنبههای اصلی راهاندازی کسبوکاری موفق یعنی توسعه مشتری را یاد بگیرید، کتابی ارزشمند است.
کتاب راهنمای کارآفرینان، برای صاحبان کسبوکارهای کوچک، کسبوکارهای نوپا و کارآفرینان نوشتهشده. اما واقعیت این است که این کتاب برای هر کسبوکاری که میخواهد توسعه مشتری خود را بهبود داده مطمئن شود که محصولاتش با نیازهای مشتریان سازگار هست، مفید است. این کتاب یک راهنمای فنی است، بنابراین احتمال دارد که خوانندگانی که تازه به حوزه کارآفرینی وارد شدند برخی از اصلاحاتی که بلنک در این کتاب استفاده کرده است را درک نکنند. اما پس از اتمام کتاب شما از اینکه یک راهنمای جامع برای چگونگی پاسخ به مشتریان و ساخت محصولی فوقالعاده دارید، لذت خواهید برد.
آنچه کتاب استیو بلنک ارائه میدهد راهنمایی جامع، برای توسعه مشتری (Customer Development) است که به شما در بهبود محصولات برای ایجاد افزایش رضایتمندی بیشتر مشتری کمک میکند. این کتاب یک ابزار مدیریتی بسیار عالی برای کسبوکارهای نوپا، کوچک و متوسط است. در ادامه به برخی از مواردی را که با مطالعه کتاب خواهید آموخت اشاره میکنم:
دلیل اینکه کتاب استیو بلنک توسط هزاران کارآفرین و همچنین دانشگاههایی پیشرو مانند استنفورد، برکلی، کلمبیا و بنیاد ملی علوم ایالاتمتحده مورداستفاده قرار میگیرد این است که درک عمیقی از فرآیند توسعه مشتری (جنبه حیاتی ولی کمتر دیدهشده کسبوکار) ارائه میکند. این نوع آموزهها برای کارآفرینان نوپا که تجربهای در بازار ندارند بسیار ارزشمند است. این کتاب به شما کمک میکند تا تصورات خود را کنار بگذارید و کار کردن با واقعیتها را شروع کنید. واقعیتهایی مانند تغییر فرضها، نگرشها و محدودیتهای منابع. واقعیتهایی که برای موفقیت هر کسبوکار نوپایی حیاتی هستند.
راهنمای کارآفرینان کتابی است که اگر به توسعه مشتری بهعنوان ابزاری برای بهبود محصولات و همچنین رشد مشتریان اولیه علاقهمند هستید حتماً باید بخوانید. استیو بلنک همه مراحل را قدمبهقدم به شما نشان میدهد و هر یک از جنبههای توسعه مشتری را بهدقت توضیح میدهد. اگر شما کسی هستید که قصد راهاندازی کسبوکاری را دارد یا بهنوعی با کسبوکارهای نوپا درگیر است، این کتاب فوقالعاده مفید است. یادگیری فرایند توسعه مشتری از طریق کتاب بلنک و به شکلی مؤثر مزیتی بلندمدت برایتان خواهد بود.
متدلوژی توسعه مشتری، 180 درجه با راهبردهای معرفی محصول در گذشته که موجب شکست بسیاری از استارتاپ ها شده، متفاوت است. این متدلوژی، بر پایه یافتن پاسخ ها و آزمودن پیش فرضها، پیش از اینکه کسب و کارتان را توسعه بدهید، بناشده است. با استفاده از این متدلوژی، به احتمال زیاد می توانید به یک مدل کسب و کار گسترش پذیر و تکرارپذیر دست یابید که احتمال موفقیتش بسیار بالا خواهد بود. جالب است بدانید که جنبش استارتاپ ناب، به اندازه زیادی از این کتاب و آثار دیگر آقای بلنک اثر گرفته است.
آمارها همیشه در حال تغییر می باشند و منصفانه است که بگوییم بیش از نیمی از تلاش کارآفرینان تازهکار به شکست منجر می گردد. گاهی اوقات هرچند هم که یک صاحب کسب و کار، حرکات هوشمندانه ای انجام دهد، نمی توان از چنین شکستی، پیشگیری کند.
اما راه کارهایی هم هست که با رعایت آن ها بسیاری از کارآفرینان تازه کار میتوانند جزوه موفق های بازار باشند.
5 راهکار مناسب جهت کاهش اشتباهات رایجی که کارآفرینان تازه کار مرتکب می شوند آورده شده است:
داشتن یک ایده نوآورانه یک چیز است، و آن کسی باشید که بتواند برای تبدیل آن ایده به واقعیت گام بر دارد، یک چیز دیگر. پس از اینکه کسب و کارتان راه اندازی شد، اغلب بنیانگذاران آن در رده های بالای مدیریتی درگیر کار می مانند. با این کار، کارآفرین باید به اندازه کافی نسبت به نقاط ضعف و قوت خود آگاهی داشته باشند. برای مثال کسی که دیدگاه های بزرگ دارد ممکن است علاقه ای به انجام کارهای روزمره مانند یک کارمند را نداشته باشد. اگر می دانید که زمان یا توانایی مشغول شدن به چنین روال های کاری ای را ندارید، باید به فکر آوردن یک همبنیانگذار یا استخدام کسی باشید که روی چیز دیگری غیر از آن کارها تمرکز نکند.
اینکه خودتان همه کارها را به این دلیل که کسب و کارِ خودتان است، انجام دهید، وسوسه کننده است اما اگر با خودتان و نسبت به کارهایی که می توانید خوب انجام دهید، صداقت داشته باشید، در دراز مدت به نتایج بهتری دست خواهید یافت.
گاهی سرمایه گذاری های استارتاپی، مبالغ نسبتا زیادی هستند طوریکه که انگار پول نقد هرگز به پایان نمی رسد. خیلی وسوسه کننده است که پول زیادی را خرج کنیم و به خودمان بگوییم پس از اجرایی شدن ایده بسیار عالی مان، آن سرمایه را به همان سرعتی که دریافت شد، به سرمایه گذاران برخواهیم گرداند. البته این یک تصور کاملا نادرست است. چرا که تا زمانی که کسب و کار سود ده نشده است، هر روز آن، هزینه بردار است. مراقب باشید که پولهای خود را به عنوان یک استارتاپ کجاها خرج مینمایید. این نکته هم باید در نظر گرفته شود که تمام مراحل و قسمتهای تجارت خود را جهت پیدا کردن موارد غیر ضروری بررسی کنید و از این طریق در هزینه های خود صرفه جویی کنید.
هزینه کردن بی برنامه و بی هدف، یکی از روش هایی است که به سرعت کسب و کار شما را پیش از اینکه شانسی برای رسیدن به موفقیت داشته باشد، در شرایط بدی قرار دهد.
نه تنها این قضیه مهم است که در اختصاص سرمایه خود به مسولانه رفتار کنید بلکه نباید در پرداخت به افراد متخصص خارج از کسب و کارتان اشتباه کنید. این موضوع در رابطه با وکیل و برنامه نویس ها خیلی صدق می کند. برای مثال استخدام وکیل برای اینکه قراردادهایی که درباره بدی که بسته اید را مجددا بازبینی و مذاکره کند، بسیار پر هزینه تر خواهد بود از اینکه کسی را در ابتدای کار پیش از عقد قرارداد استخدام کنید تا یک قرارداد مناسب برای شما تهیه کند. برای برنامه نویسان ها همین طور است. استخدام افرادی که بتوانند یک نرم افزار یا بستر نرم افزاری خوب را بسازند خیلی کم هزینه تر است از استخدام افراد جدید برای اینکه گندکاری های فرد قبلی را درست کند. به همین دلیل پیشنهاد میشود که از همان ابتدا با آوردن فردی آشنا به مسائل از چنین هزینههای دوری شود.
شاید دوست و همکلاسی شما در دانشگاه جزوه بازاریابان موفق باشد، اما امکان هم دارد در زمینه کاری شما افرادی بهتر از دوست شما هم یافت شوند که در چنین موقعیت هایی شما باید به وفاداری خود به شرکت توجه نمایید نه رابطه ی دوستانه ای که با همکلاسی خود دارید.
انتخاب زمان مناسب برای ارائه به بازار می تواند بسیار حساس باشد. بسیاری از افراد زمان معرفی خود را تا وقتی که از انجام همه کارها (محصول، کارکنان، بازاریابی، تناسب با بازار) اطمینان حاصل نکردهاند، عقب میاندازند چرا که از برداشتن آن گام بزرگ نهایی می ترسند.
با این اوصاف، بسیاری از استارتاپ های ناب، کسب و کارشان را با داشتن تنها یک ایده و یک نمونه اولیه به بازار ارائه می نمایند. که این هم همیشه کار هوشمندانه ای نیست، چرا که فایده ای ندارد که یک کسب و کاری که هنوز محصولی را ندارد که مشتریان حاضر باشند بابت آن پول خرج کنند را به بازار معرفی کنید. شما باید برای آن زمان مناسب برای ارائه به بازار آماده باشید، اما خیلی هم وقت تلف نکنید.