اقتصاد مقاومتي؛ اقدام و عمل
درباره وبلاگ
منویات و فرمایشات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) در اجتماع عظیم زائران و مجاوران حرم رضوی (ع): پیشدستی در کارهای عملی وظیفه بزرگ اخلاقی و عاقلانه دولت ها ، صنعت گران ، کشاورزان ، سرمایه داران و کارآفرینان، پژوهشگران، طراحان علمی و صنعتی ، استادان دانشگاهها، مدیران اقتصادی و پارک های علمی و فناوری است و وظیفه همه این است که کشور را در برابردشمنان، مستحکم ، غیرقابل نفوذ و غیرقابل تاثیرپذیر کنند. این موضوع، یکی از اقتضائات اقتصاد مقاومتی است.
(رهبر معظم انقلاب)
مجموعه‌ی سیاستهای اقتصاد مقاومتی در واقع یک الگوی بومی و علمی است که برآمده‌ی از فرهنگ انقلابی و اسلامی ما است؛ متناسب با وضعیت امروز و فردای ما است

به رغم آنکه یکی از وعده های پساتحریمی خودروسازان عرضه خودرو با قیمت مناسب بود با این حال برخی کارشناسان عرضه و تولید خودروهای جدید را در محدوده قیمت های فعلی خارج از توان خودروسازی کشور عنوان می کنند. نگاهی اجمالی به تولید خودرو طی یک دهه اخیر بیانگر آن است که خودروهای پرتیراژ خودروسازان را محصولاتی زیر ۵۰ میلیون تومان تشکیل می دهند این در شرایطی است که عمده تقاضای بازار نیز معطوف به خرید این خودروها است. در همین حال خودروهای یاد شده نیز تاکنون نتوانسته اند نظر مثبت مشتریان را نسبت به کیفیت و ایمنی جلب کند؛ بنابراین بعد از پساتحریم متقاضان خودروهای یاد شده نه تنها در انتظار محصولات جایگزین با خودروهای قدیم بودند؛ بلکه تولید کنندگان نیز با وعده حضور خودروهای جایگزین مشتریان را نسبت به آینده بازار امیدوار می کردند.

اما قراردادهای ایران خودرو و سایپا با پژو و سیتروئن و قرارداد رنو با سازمان گسترش و نوساز صنایع ایران (ایدرو) نشان داد که خودروهای مورد انتظار مشتریان نه تنها قیمتی زیر ۵۰ میلیون تومان ندارد؛ بلکه برنامه ریزی زودهنگامی نیز برای ورود این خودروها از جانب تولید کنندگان نشده است. حال این سوال مطرح است که چرا خودروهای به اصطلاح ارزان قیمت در برنامه مشارکت با خارجی ها جایگاهی ندارد؟

به گزارش دنیای اقتصاد، در این زمینه خودروسازان معتقدند که امکان تولید خودروهای جدید با قیمت و کیفیت خودروهای کنونی وجود ندارد. در صورتی که مشتریان خواهان تولید خودروهای به روز و با فناوری بالا هستند نباید آنها را از نظر قیمتی و کیفیت با خودروهای فعلی مقایسه کنند. اظهارات تولید کنندگان در شرایطی است که کارشناسان یکی از دلایل قیمت بالای خودروها در خودروسازی ها را نبود بهره وری و به همراه آن هزینه بالای تولید ارزیابی می کنند. موضوعی که به نظر می رسد خودروسازان توان تغییر آن را در شرایط کنونی ندارند. با توجه به اظهارات خودروسازان و کارشناسان به نظر می رسد که مشتریان یا باید خودرویی با فناوری جدید و قیمتی مناسب خریداری کنند یا خودرویی که قیمت کمتری دارد و فاقد کیفیت و ایمنی روز باشد؛ اما پرسش مهم دیگری که مطرح می شود این است که خارج از این دو مسیر، مشتریان چگونه می توانند به خودرویی با کیفیت مطلوب و قیمت مناسب دست پیدا کنند؟

در این زمینه برخی از کارشناسان تاکید دارند، تنها مسیری که می تواند در شرایط کنونی به مشتریان خودرو کمک کند تا خودروهای به روز را خریداری کنند افزایش قدرت خرید آنها است. به اعتقاد این دسته از کارشناسان هر چند خودروهایی کنونی که در ایران به تولید می رسند از رده خارج هستند و از نظر ایمنی و تجهیزات فنی و تکنولوژی و رفاهی قابل قبول نیستند، اما خودروسازان داخلی بعد از ۳۰ سال تولید توانسته اند داخلی سازی آنها را افزایش دهند. همین موضوع موجب شده که تولید این خودروها برای تولیدکنندگان به صرفه باشد. اما موضوع مهم دیگر این است که قیمت خودروهای روزی که در اروپا عرضه می شوند با قیمت خودروهای از رده خارجی که در حال حاضر در ایران به تولید می رسند یکسان نیست؛ بنابراین اینکه خودروهای به روز با قیمت خودروهای کنونی در ایران تولید شود، امکان ندارد. چراکه تولید خودروهای با تکنولوژی بالا که دارای تجهیزات و امکانات جدید باشد، هزینه بر است. ازسویی یکی از مشکلات خودروسازان ایرانی عدم توانایی کافی تولید محصول با قیمت تمام شده مناسب است. بر این اساس کارشناسان معتقدند که دو اتفاق می تواند به تغییر شرایط کنونی کمک کند. اولین اتفاق اینکه خودروسازان و قطعه سازان ایرانی بتوانند به سرعت داخلی سازی محصولات جدید را افزایش دهند تا قیمت تمام شده کاهش پیدا کند و مورد دیگر اینکه دولت به واسطه تغییر در شاخص های کلان اقتصادی کشور توان خرید مشتریان را افزایش دهد.

در این مورد، یکی از کارشناسان صنعت خودرو عنوان می کند: در صورتی که روند مثبت رشد اقتصادی ایران ادامه دار باشد، این موضوع بر اقتصاد کشور اثر خود را برجای می گذارد و موجب می شود که قدرت خرید مشتریان افزایش پیدا کند. وی یکی دیگر از راه ها را برای افزایش قدرت خرید مصرف کنندگان خودرو ارائه تسهیلات با نرخ سود کم عنوان می کند و می گوید: در صورتی که بانک ها، تسهیلات بالا با نرخ سود کم را به مشتریان خودرو ارائه کنند قطعا مشتریان قادر خواهند بود که خودروهای بالای ۵۰ میلیون تومان را خریداری کنند. با وجود این نرخ سود تسهیلات در کشورمان بسیار بالاست و دریافت وام های با نرخ سود بالا برای مشتریان به صرفه نیست.

هرچند افزایش توان مشتریان از طریق ارائه تسهیلات از سوی بانک ها نیز به دلیل مشکلات بانک ها در تامین نقدینگی چندان امر محتملی نیست، اما برخی از کارشناسان فعال کردن لیزینگ ها را برای خرید خودروهای بالای ۵۰ میلیون تومان پیشنهاد می دهند. به اعتقاد این دسته از کارشناسان، به رغم آنکه خودروسازان برای فروش محصولات خود در سال جاری به فروش اعتباری روی آورده اند؛ اما آنها توان مالی کافی برای ارائه تسهیلات به خودروهای بالای ۵۰ میلیون تومان را ندارند. بر این اساس راه اندازی لیزینگ ها می تواند کمک کننده باشد. با وجود این، کارشناسان تاکید دارند در صورتی می توانیم خودروهای بالای ۵۰ میلیون تومان را جایگزینی برای خودروهای کنونی بدانیم که یک مجموعه اتفاق در اقتصاد کشور رخ دهد. در این مورد نیز حسن کریمی سنجری، کارشناس صنعت خودرو با اشاره به اینکه یکی از راه های افزایش قدرت خرید مشتریان راه اندازی دوباره لیزینگ هاست، می گوید: لیزینگ ها با ارائه اعتبار در بلندمدت می توانند در شرایط مطلوب بازار، فاصله قیمت خودرو و قدرت خرید مشتریان را جبران کنند.

کریمی سنجری با اشاره به اینکه در برخی کشورها مشتریان بالاتر از ۹۰ درصد قیمت خودرو را به صورت اعتباری از طریق لیزینگ ها دریافت می کنند. این در حالی است که به دلیل فاصله نرخ بهره با نرخ تورم، لیزینگ ها در ایران نتوانستند فعالیت خوبی داشته باشند.وی راه حل دیگر را تغییر در شرایط اقتصادی کشور می داند و معتقد است، در صورتی که سطح درآمدهای سرانه و عمومی طبقه متوسط افزایش پیدا کند مشتریان نیز قدرت لازم را برای خرید خودروهای جدید پیدا خواهند کرد و در این صورت اقتصاد خودرو نیز رونق خواهد گرفت. وی تاکید دارد: اما موضوع مهم آن است که تغییر در شرایط اقتصادی کشور نیز امری زمانبر و نیازمند برنامه بلندمدت است.

اقتصاد ایرانی: یکی از راههای اساسی در تحول و نوآوری، چه برای فرد، سازمان و یا کشور، تر و تمیز کردن گذشته است. تر و تمیز  کردن یعنی کارهای نیمه تمام را کامل کنیم و تمرکز سیاست گذاری را بر رفع مشکلات موجود بگذاریم تا این مشکلات آینده اقتصاد کشور را اشغال نکند. کشوری که با تمرکز بر مشکلات (به جای تمرکز بر اهداف)، اجازه نمیدهد گذشته اش آینده را اشغال نکند ، مستعد نوآوری و تحول است.

متاسفانه در کشور ما به جای تمرکز بر مشکلات و کامل کردن "نا کاملی ها"، دست به تنظیم چشم اندازها و اهداف بلند مدت میزنند و چون این ناکاملی ها (رفع مشکلات تمام نشده فعلی) کامل نشده است، آینده را در انحصار خود می گیرند و اجازه نمیدهند که اهداف و چشم انداز های طراحی شد عملی شوند. این یکی از دلایل شکست برنامه ها در کشور ماست .

متاسفانه از سال ١٣٨٥ تا سال ١٣٩١ حجم وسیعی ارز و ریال به اقتصاد ایران تزریق شد و چون مدیریت اقتصادی حاکم بر این تزریق ها نبود، مجموعه وسیعی از ناکاملی ها را بر اقتصاد ایران تحمیل کرد. پروژه های وسیع استانی و ملی تمام نشده، ظرفیت های تولیدی نیمه تمام، بدهی های بانکها به بانک مرکزی، بدهی های دولت به بانک مرکزی و بانکهای تجاری، بدهی دولت به پیمانکاران، بدهی شرکتهای دولتی به پیمانکاران، طرح نیمه تمام و ناکام مسکن مهر، و ... نمونه هایی از این ناکاملی ها به شمار می روند. این ناکاملی ها در سال های بعد با تحریم و کاهش قیمت نفت مثل سنگ سخت شدند و ساختارهای معلول را در اقتصاد ایران به جا گذاشت. این ساختارهای سخت از سالی به سال دیگر رفت و مشکلات اقتصادی را با خودش همراه کرد.

حجم این ناکاملی ها در ابتدای دولت روحانی آنچنان بالا بود که هنر این دولت تنها مدیریت آنها بود و وقتی دولت هجوم برد که بخشی از آنها را کامل کند (مثل إیجاد بازار بدهی برای سبک کردن بدهی های دولت)، نه تنها کاری اساسی انجام نشد بلکه ناکاملی های دیگری در اقتصاد ایران إیجاد کرد. فعلا ما هستیم و انبوهی از ناکاملی های گذشته. تا این ناکاملی ها کامل نشود نوشتن و اجرای برنامه توسعه پنج ساله بیشتر به یک شوخی شباهت دارد. نه تنها این دولت، بلکه دولت بعدی نیز باید اهتمام کند که بخشی از این ناکاملی ها را کامل کند.

بدون شفاف و حل مسایل گذشته و حال، پرداختن به آینده طراحی شده تنها مجموعه دیگری از ناکاملی ها را در اقتصاد ایران به وجود می آورد و اگر چنین شود، نه نوآوری خواهیم داشت، نه تحول و نه توسعه. تا زمانیکه آینده ما انباشته از گذشته است، آینده ما متعلق به گذشته است و سیاستهای ما چیزی جز مجموعه ای از واکنش ها به شرایط نخواهد بود. متاسفانه آینده اقتصاد ایران در تسخیر گذشته است.

منتشر شده در خبرآنلاین

(0) نظر
بیستم 12 1395
مقاله حاضر اشاره به مطالعه ای دارد که به یک رشته مسایل اقتصادی ایران از زاویه کارآفرینی پرداخته است . در این مقاله نشان داده می شود که کارآفرینها از چه ویژگیهایی برخوردارند و از اینرو می توانند موتور حرکت توسعه باشند. این افراد به شرایطی محیطی مطلوب نیاز دارند تا استعدادهای خود را بروز دهند. این شرایط شامل ساختار اقتصادی وبویژه وفور بنگاههای خرد و متوسط، و وجود اقتصاد آزاد می شود. در ایران ساختار در هرسه بخش مناسب به نظر می رسد درحالی که سیاستهای دولت فاصله ای ملموس با کارکرداقتصاد آزاد دارد. 
مطالعه اجمالی کشورهای دیگر نشان می دهد که بنیان کار آنها متکی بر اقتصاد آزاداست . از اینرو با تقویت سازوکار بازار آزاد، یک رشته سیاستهایی را درپیش گرفته اند تاتولیدکنندگان خرد تقویت شوند، مانند اعطای وام و تسهیلات بانکی ، ارائه خدمات مشاوره ای ، پشتیبانی علمی و تکنولوژیک ، آموزشی و همه این فعالیتها ازطریق یک سازمان واحد صورت می گیرد که مستقیم یا غیرمستقیم امور مزبور را تدارک می بیند. 
تصور بر این است که در ایران نیز می توان با برپایی یک سازمان واحد، بنگاههای خرد و همچنین کسانی که با پذیرش ریسک می خواهند پیشتاز باشند، کارآفرینی راتقویت کرد. آموزش می تواند تنها یکی از وظایف این سازمان باشد، درحالی که ایجادتسهیلات برای گرفتن وام ، ارائه خدمات مشاوره ای ، اجرای سخنرانیهای متعدد،راهنمائیهای اقتصادی و بازرگانی ، و غیره ابزارهای دیگری برای تحقق این هدف به شمارمی آیند. 
نگاهی گذرا به تاریخ چنددهه اخیر ایران به روشنی نشان می دهد که فرایند توسعه آن در چارچوب برنامه های عمرانی و توسعه ای و نیز برپایه سیاستهای دولت طی شده است .شالوده این فرایند را درآمدهای کلان ارزی حاصل از صدور نفت تشکیل می دهد. این درآمد هنگفت در دست دولت می باشد، و بنابراین پرچمدار توسعه دولت بوده است ، که در بیشتر زمینه ها و موارد به طورمستقیم دست به کار می شود. این شرایط دو مشکل بنیانی دارد: یکی آنکه درآمدهای ارزی به این شکل ، اساسا موجب اختلال در قیمت نسبی عوامل شده و درنتیجه از کاربرد بهینه عوامل تولید جلوگیری کرده است ; و دوم آنکه ، حضور مستقیم دولت موجب گردیده تا فعالان اقتصادی تحت الشعاع قرار گیرند و یاحتی تبدیل به رانت جویان پرتوانی گردند. این جریان تاهنگامی که درآمد نفتی سرشارباشد، تداوم دارد و نارسائیهای آن نمود نمی کند. ولی در این زمان تمام پیامدهای منفی وغیرعقلایی آن کم کم خود را می نمایاند و جامعه ما را با این مساله روبرو کرده است که باید درپی چاره اندیشی باشد و فرایند متفاوتی را درپیش گیرد. 
●کارآفرینی و توسعه 
این واقعیت عینی ، بسیاری از اندیشمندان جامعه را بر آن داشته است تا برپایه یک رشته دیدگاههای نظری و نیز تجربه شماری از کشورهای موفق در گذشته وحال ، نقش کارآفرینان را در فرایند واقعی توسعه مطرح کنند. یعنی عناصری که در شرایط مناسب می توانند با تکیه بر توان ذهنی و نیز ریسک پذیری ذاتی خود، به عنوان موتور "یا پیشرانه "حرکت جامعه مسئولیت بپذیرند و سازوکاری را به جریان اندازند که مستقل از دولت و باتکیه بر نیروی مادی و ذهنی مردم موجب اعتلای جامعه شود. ولی کارآفرینی چیست وکارآفرینان از چه ویژگیهایی برخوردارند؟ آیا امکاناتی در جامعه ما برای آنها وجود دارد؟و سرانجام تجربه دیگران چه درسهایی برای ما دارد؟ این پرسشهایی است که در زیربه آنها پرداخته خواهدشد. 
شماری از اندیشمندان ، کارآفرینی را نوعی رفتار و شیوه زندگی می دانند، گروهی دیگر آن را کاری هنری می انگارند. ولی پیتر دراکر کارآفرینی را به معنای جستجوی دائمی برای تغییر، واکنش دربرابر آن و بهره برداری از آن به عنوان یک فرصت بیان می کند. ازسوی دیگر شومپیتر، به عنوان کسی که برای نخستین بار این مقوله را در نظریات خود به صورت علمی بیان کرد، کارآفرینی را فرایند تخریب خلاق می داند. طبق نظر وی ، در فرایندکارآفرینی در آغاز نوآوری صورت می گیرد، خلاقیت و انحصاری گذرا را به وجود می آوردو درپی آن سودهای انحصاری حاصل می شود، و سپس با گسترش این نوآوری ، سودهای انحصاری از میان می روند، و امکان نوآوریهای بیشتری فراهم می آید. در کارآفرینی از یک سو فرد قرار دارد و از سوی دیگر محیط وی مطرح می شود که بیان هر دو ضروری می نماید. 
کارآفرین به طورکلی از مدیر متمایز می شود. کارآفرین را عمدتا عامل شتاب دهنده تغییر در عرصه فعالیتهای اقتصادی می انگارند زیرا وی شجاعت انجام واکنشی متفاوت از دیگران را دربرابر رویدادها دارد. کارآفرین درحقیقت عنصری اقتصادی است که بابه کارگیری عوامل تولید و بهره گیری از فرصتهای بوجود آمده در بازار، در بنگاه خود دست به کارهای تولیدی و تجاری می زند. وی پیشتاز است چون ریسک پذیری بالایی دارد. درمتون اقتصادی به طور معمول ویژگیهای زیر را برای کارآفرین برمی شمارند: 
ابتکار عمل داشتن و فراتر از وظایف شغلی حرکت کردن ; 
قدرت تصمیم گیری و پیگیریهای فردی داشتن ; 
فرصتها را به خوبی تشخیص دادن و به موقع عمل کردن ; 
با ریسک های حساب شده حرکت کردن ; 
دقت در کارها داشتن و نگران کیفیتها بودن ; 
نسبت به انجام به موقع قراردادها و توافقها نگران بودن و تعهد داشتن ; 
نسبت به عوامل سودوزیان و بازدهی در کارها حساس بودن ; 
اتکا به نفس داشتن و به توانائیهای درونی خود اعتماد کردن ; 
انعطاف پذیربودن و انتقادات را با روی باز پذیرفتن ; 
در بیان عقاید و نظرات خود شجاعت و جسارت داشتن ; 
با نفوذ کلام ، قابلیت قانع ساختن دیگران را داشتن ; 
از استراتژی های نفوذی و اثرگذار بر دیگران استفاده کردن ; 
با برنامه ریزیهای منظم ، مشکلات بزرگ را جزبه جز کردن و موانع را از سر راه برداشتن . 
کارآفرین با این ویژگیها، هشت وظیفه کلی زیر را برعهده می گیرد: از موقعیتهای محیطی آگاه می شود; برای استفاده از این موقعیتها پذیرای ریسک می شود; سرمایه گذاری می کند; نوآوری می کند; کار و تولید را نظم می بخشد; تصمیم می گیرد; برای آینده برنامه ریزی می کند و سود خود را با سود می فروشد. 
ولی تمام این قدرت آفرینندگی در محیط ویژه ای عینیت پیدا می کند. این محیط از دوزاویه باید موردتامل قرار گیرد. نخست ساختار اقتصادی جامعه است ، به این مفهوم که تولیدکنندگان در چه مقیاسی فعالیت می کنند و در چه گروههایی از لحاظ اندازه طبقه بندی می شوند، در چه مناطقی و در چه حوزه هایی از فعالیتهای اقتصادی متمرکز هستند، و چه رابطه ای با یکدیگر دارند. و دوم چه فضای سیاستگذاری بر آنها سایه انداخته است : آیاسیاست آزاد اقتصادی حاکم است و سازوکار بازار حکم می راند یا اقتصاد دستوری تسلطدارد؟ مفاد نظریه نشان می دهد که کارآفرین می تواند در محیطی به بهترین وجه خلاقیت خود را عینیت بخشد و فضایی پررقابت آماده کند که متکی بر سازوکار بازار آزاد باشد.●ساختار اقتصادی ایران 
با این نگرش ، می توان اقتصاد ایران را موردبررسی اجمالی قرار داد، و در سطح کلان عوامل مثبت و منفی موثر بر فعالیت کارآفرینی را تحلیل کرد. برای این منظور نخست نگاهی به ساختار اقتصادی می اندازیم و سپس اشاره ای به سیاستهای دولت و میزان حمایت آنها از نظام اقتصادی آزاد خواهیم کرد. اقتصاد ایران را همچون اقتصاد بسیاری از کشورها می توان به سه بخش کشاورزی ،صنعت ، و خدمات تفکیک کرد. این تفکیک به این دلیل صورت می گیرد که هریک از این سه بخش از ویژگیهای خاصی برخوردار است که در چارچوب آنها می توان روشن تر به فرصتها و تهدیدات پی برد. درهرحال ، نقطه شروع می تواند بخش سنتی تر یعنی کشاورزی باشد. 
الف " بهره برداران کشاورزی : در سال ۱۳۷۵ حدود ۳۸.۳رصد از جمعیت کشور "برابر ب۲۳.۲ میلیون نفر" دربیش از۸۶ هزار آبادی در سراسر کشور زندگی می کردند. جمعیت شاغل این بخش را عمدتا مردان تشکیل می دادند درحالی زنان تنها ۸/۸ درصد سهم داشتند. بخش بزرگی از این جمعیت شاغل یعن۳۴.۵ درصد بیش از ۰۵ سال داشتنددرحالی که ۶۲.۴ درصد دیگر در گروه سنی ۱۵-۴۹ قرار می گرفتند. این نیروی کار نسبتاسالخورده درحد۸۷ درصد ماهر و حدود نیمی از آنها باسواد بودند. درصد ناچیزی از این شاغلان کارفرما و یا حقوق بگیر بودند، درحالی که۶۵ درصد آنان به طور مستقل و ۱۴.۶درصد دیگر به صورت فامیلی کار می کردند. 
اکثر شاغلان به روی زمین کار می کنند که بسیار خرد و پراکنده است . به عبارت دیگردر روستاهای ایران حدو۲.۸ میلیون مترمربع زمین قابل بهره برداری است ک۸۵ درصدبه خرده مالکان "با مساحتی کمتر ا۱۰ هکتار"، ۱۴ درصد دیگر، به مالکان دارای ۱۰ تا۵۰ هکتار و یک درصد بقیه نیز مربوط به مالکان بزرگ تعلق دارد. علی رغم تعداد زیادکشاورزان خرده پا، مساحت زمین تحت اختیارشان درحد ۳۷.۲ درصد اراضی زراعی است ، درحالی که گروه میانی بیش از ۴۵ درصد را دراختیار دارد. 
گروههای بزرگتر از۵۰ هکتار، نیروی کار کمتری را به استخدام می گیرند و مالک بقیه اراضی هستند. چنین ساختاری نشان می دهد که بخش بزرگی از فعالیتها در مقیاس خردانجام می گیرد که اشتغال زایی بالایی هم دارند. خردبودن بهره برداران را می توان به عنوان یک امکان مناسب ارزیابی کرد بویژه آنکه بسیاری از آنها ازسوی مالکان اداره می شوندتولیداتشان هم عمدتا روانه بازار می شود و در فصولی از سال خود نیز به عنوان نیروی کاردر بازار کار حضور پیدا می کنند. ولی محدودیتهای این بخش را نیز باید درنظر آورد که اهم آنها عبارتند از: پراکندگی جغرافیایی آبادیها و پایین بودن جمعیت در هر روستا;مهاجرت به مراکز شهری که درحقیقت موجب خروج نیروهای فعال تر روستایی به شهرمی شود; ساختار سنی جمعیت روستایی که روبه پیرشدن گذارده است ; و نیز سطح نسبتابالایی از اراضی که دردست واحدهای بزرگ قرار دارد. 
غیر از این ساختار، می توان نگاهی هم به وضعیت تولیدکنندگان صنعتی انداخت تافرصتها و محدودیتها در آن حوزه نیز مشخص شود. 
ب " کارگاههای صنعتی : برخلاف بخش کشاورزی ، در صنعت نقش زمین کم اهمیت تراست و اثرپذیری کمتری از رویدادهای طبیعی دارد. با این مقدمه ، می توان نگاهی به آمارهای کارگاههای صنعتی که بنابر شماری از نظریه های توسعه ، قرار بوده که موتورحرکت رشد اقتصادی باشند، می اندازیم . برپایه آمارهای رسمی در سا۱۳۷۳ حدود۳۶۵ هزار کارگاه صنعتی در ایران فعال بوده است . طبقه بندی این کارگاهها نشان می دهدکه حدود ۹۱.۶ درصد آنها کمتر از ۶ نفر کارگر، حدود۴.۸ درصد، ۶تا۹ نفر و ۳ درصدبین ۱۰ تا ۹۴ نفر مشغول به کار بودند. و ۰.۶ درصد را نیز کارگاههای بزرگ تشکیل می دادند که بیش از ۵۰ نفر در آن کار می کردند. به این ترتیب انبوهی از کارگاههای خردوجود داشت که علی القاعده به دور از هرگونه بوروکراسی و در بازاری که می تواند به "بازار رقابت کامل " نزدیک تر باشد فعالیت می کردند. نکته قابل توجه آن است که در این کارگاههای کوچک که از لحاظ اشتغال زایی حائزاهمیت است بیش از ۵۰ درصد ازشاغلان کار می کردند. ولی با وجود آنکه تعداد کارگاههای بزرگ بسیار اندک بود با این حال حدود ۳۸.۸ درصد از شاغلان در آن مشغول به کار بودند. 
پراکندگی جغرافیایی کارگاههای صنعتی شاید درهمان حد اندازه آنها ناهمگون باشد.به عبارت دیگر ۲۷ درصد از کل این کارگاهها در تهران ۱۲.۷ درصد در استان خراسان و۱۰.۵ درصد در اصفهان قرار دارند. به این ترتیب سه استان مزبور ۵۰ درصد کارگاهها رادر خود جای داده اند درحالی که در پایین ترین رده ها استانهایی مانند هرمزگان ، بوشهر قراردارند که سهم شان درحد نیم درصد می شود. 
از سوی دیگر توزیع نیروی انسانی در رشته های نه گانه صنعتی نیز جالب توجه است :صنایع نساجی بیشترین سهم "یعنی۴۳.۲ درصد" از شاغلان صنعتی را دارد، و دررده های بعدی ماشین آلات "۱۷.۴ درصد" و سپس موادغذایی "۱۲.۵ درصد" قرار دارند.به این ترتیب دیده می شود که حدود بیش از ۵۵ درصد شاغلان بخش صنعت در حوزه غذایی و نساجی فعالیت می کنند که از تکنولوژی نسبتا ساده ای برخوردارند و آنها رامی توان کاربر به شمار آورد. این دو رشته درعین حال بیشترین پیوند را با بخش کشاورزی هم دارند. و سرانجام آنکه بهره وری سرمایه ، به عنوان یک عامل کمیاب در جامعه ما، درکارگاههای کوچک "بویژه در صنایعی همچون غذایی و نساجی " به مراتب بیشتر ازکارگاههای بزرگ است . به عبارت دیگر کارگاههای کوچک بهره برداری اقتصادی تری ازسرمایه خود می کنند، درحالی که می توان تصور کرد همین کارگاهها از لحاظ تامین سرمایه خود کمترین اتکا را به دولت دارند; وبرعکس کارگاههای بزرگ که تاحد بالایی به دولت و منابع مالی و ارزی آن تکیه دارند، کمترین بهره وری را از سرمایه می کنند و درعین حال تحصیل کرده ترین نیروی انسانی را هم به خود اختصاص داده اند. 
به هرحال این نگاه اجمالی هم نشان می دهد که در صنعت هم مانند کشاورزی انبوهی از تولیدکنندگان خرد وجود دارند که با پراکندگی جغرافیایی بسیار ناموزون دربرابراندکی تولیدکنندگان بزرگ قرار گرفته اند. با این ملاحظات اکنون می توانیم نگاهی هم به بخش خدمات بیندازیم . یعنی بخشی که بیش ا۴۳.۸ درصد از شاغلان را در خود جای داده است .ج " بخش خدمات : در سرشماریهای نفوس و مسکن ، فعالیتهای بخش خدمات به زیرمجموعه های زیر تقسیم شده است : بازرگانی ، رستوران و هتلداری ; حمل ونقل ،انبارداری و ارتباطات ; خدمات موسسات مالی و پولی ; خدمات مستغلات ; حرفه ای وتخصصی ; خدمات عمومی ; و خدمات اجتماعی ، شخصی و خانگی . در سال۱۳۷۵ دراین مجموعه حدود ۶.۳۸۸ میلیون نفر مشغول به کار بودند. از این تعداد، ۴۶.۴ درصددر بخش خدمات عمومی ۳۰.۲ درصد در بخش بازرگانی ، رستوران و هتلداری۱۵.۲درصد در بخش حمل ونقل ، انبارداری و ارتباطات فعالیت می کردند. سهم دیگر فعالیتهابویژه آنهایی که تخصص بالایی را هم می طلبد بسیار اندک است . به این ترتیب دیده می شود که قطبی بودن شاغلان در این بخش بیش از دو بخش دیگر است . نیروی انسانی این بخش برخلاف بخش کشاورزی جوان است و حتی در برابر بخش صنعت نیز جوان تربه نظر می رسد. 
غیر از بخش عمومی که اساسا متشکل از مزدوحقوق بگیران است ، دو گروه اصلی دیگر این بخش که در بالا ذکر شد، به طور محدود دولتی هستند مزد و حقوق بگیران آن درحد ۲۰ تا ۲۵ درصد است و در مقابل بخش بزرگی از فعالان آن را کارکنان مستقل وکارفرمایان تشکیل می دهند. به این ترتیب در این بخش اگرچه در یک سوی آن بخش عمومی قرار دارد که اساسا فعالان آن مزدوحقوق بگیر هستند، ولی در سوی دیگر آن دوفعالیت یعنی "بازرگانی ، رستوران و هتلداری " و "حمل ونقل ، انبارداری و ارتباطات " قراردارد که انبوهی از فعالیتهای خرد با شمار زیادی از کارکنان مستقل را در خود جای داده است . جالب توجه است که همین دو گروه که ظاهرا به تخصص کمتری نیاز دارند، به ترتیب ارزش افزوده ای برابر با ۲۱.۵ درصد و ۲۱.۶ درصد از کل ارزش افزوده بخش خدمات داشته اند که این مقدار بیش از سهم خدمات عمومی "۱۹.۹ درصد" است . و نیزجای شگفتی ندارد که گروه "خدمات مستغلات ، حرفه ای و تخصصی " نزدیک به ۳۰درصد از ارزش افزوده این بخش را به خود اختصاص داده است . طبیعی است که همین گروه بیشترین بهره وری نیروی کار را هم داشته باشد و از این لحاظ در نقطه مقابل خدمات عمومی قرار می گیرد. 
د" جمع بندی : تصویر ساده و بسیار اجمالی ساختار اقتصادی ایران را می توان چنین نمایش داد: در کشاورزی انبوهی از تولیدکنندگان خرد قرار دارند که بهره وری کار و زمین در آنها بالا است و با تکنولوژی پایین و سرمایه اندک کار می کنند; در صنعت بخش بزرگی از تولیدکنندگان خرد "که اکثریت مطلق کارگاهها را تشکیل می دهند" در صنایع غذایی ونساجی که بیشترین پیوند را با کشاورزی دارد، فعالیت می کنند. بهره وری سرمایه در این صنایع به طور نسبی بالاتر از دیگران است ; و سرانجام هم در بخش خدمات دو گروه که فی نفسه پیوند تنگاتنگی با فعالیتهای کشاورزی و صنایع غذایی و نساجی دارند، حدودبیش از ۵۴ درصد نیروی کار را در خود جای داده اند. این نیروی کار که عمدتا جوان هم هستند از تخصص بالایی برخوردار نیستند. به این ترتیب به نظر می رسد که سیاستگذاری در این سه حوزه می تواند آثار مفیدی درپی داشته باشد بویژه آنکه همه آنها عمدتادردست فعالان اقتصادی خرده پا قرار دارد. ولی رونق یا رکود در میان این مولدین خرد تااندازه ای هم به سیاستگذاریهای دولت بستگی دارد که در بخش ذیل به آن می پردازیم . 
●سیاستهای اقتصادی 
همان طور که گفته شد محیط مناسب برای کارآفرینی غیر از ساختار اقتصادی ، بعددیگری هم دارد که عمدتا به سیاستگذاریهای دولت مربوط می شود. در بند پیشین ساختار اقتصادی ایران گفته شد که این ساختار به لحاظ خردبودن و همچنین کاربر بودن چند حوزه از فعالیت در هر سه بخش که انسجام تنگاتنگی هم با هم دارند، شرایطمناسبی را برای کارآفرینی می تواند فراهم آورد. حال در اینجا نگاه اجمالی هم به سیاستهای دولت می اندازیم تا ببینیم این بعد تاچه حد می تواند توسعه بخش کارآفرینی باشد. 
در آغاز باید گفته شود که به طور معمول و بویژه در الگوهای اقتصادی ، وضعیت اقتصاد آزاد مناسب ترین شرایط برای فعالیت کارآفرینان محسوب می شود. کارآفرین باید باموانع غیراقتصادی روبرو نباشد، کارآفرین نباید درگیر بوروکراسی دولت شود، کارآفرین باید بداند که شرایط آینده بازار صرفا برپایه سازوکار آن تعیین می شود،... در این شرایطاست که چنین فعالیتی تمام نیرو و ابتکار خود را در راه رقابت به کار می گیرند و برای تحقق اهداف خود، خلاقیت عینیت پیدا می کند. 
با این ذهنیت می توان نگاهی اجمالی به ایران دو دهه گذشته انداخت . سالهای اولیه انقلاب اسلامی و نیز دوره پرتلاطم جنگ از قوانین خاص خود پیروی می کرد: سیاست انبساطی ، کسری بودجه ، ملی کردن بسیاری از صنایع ، کنترلهای ارزی ، قیمت گذاری کالاها و... به طور معمول در هر جامعه ای که با جنگ و انقلاب روبرو باشد، دیده می شود.ولی با پایان گرفتن این دوران ، و آغاز دوره سازندگی ، تصور بر این است که دولت ازصحنه اقتصادی فاصله بگیرد و صرفا با سیاستگذاریهای خود، نیروهای خلاق جامعه رابه حرکت وادارد. ولی ، مطالعه این دوره از تاریخ ایران نشان می دهد که دخالتها از یک سوو ناتوانیها از سوی دیگر همچنان ادامه دارد. 
دخالتهای دولت را می توان شامل اعمال سیاست ارزی و کنترل ، تعیین و تغییربوروکراتیک نرخ ارز، اعمال نظر در قیمت گذاری و یا حتی تعیین قیمت ، ایجاد انحصارات از دو طریق یعنی مالکیت خود و نیز جلوگیری از واردات برخی کالاها، پرداخت انواع یارانه های مستقیم و غیرمستقیم یا آشکار و پنهان به تولیدکنندگان دانست . این مجموعه بویژه ایجاد انحصار و سازوکار تسهیم ارز با نرخهای دولتی موجب شده است تاکارآفرینی در جامعه ما درقالب رانت جویی متجلی شود; فعالیتی که اثر بازدارنده براقتصاد کشور دارد و از سوی دیگر، ما ناتوانیهای دولت را هم می توانیم در سیاستهای مالیاتی آن "که نمی تواند بخش غیررسمی را زیرپوشش بگیرد" کسری بودجه ، اعوجاج درسیاستگذاریها، و نیز فقدان اراده و برنامه ای هدفمند برای اجرای سیاست خصوصی سازی مشاهده کنیم . 
به این ترتیب دیده می شود که علی رغم وجود بستر مناسب برای کارآفرینی ،سیاستهای دولت فاصله زیادی با اقتصاد آزاد داشته است و این اقدامات موجب شده است که سرمایه جذب حوزه تولید نشود، نیروی کار نتواند ظرفیت بالقوه خود را بروزدهد، نیروی بیکار گسترش پیدا کند، و بر شمار عظیم بیکاران هم افزوده شود. به منظورپاسخ به این مشکل ، سیاست کارآفرینی در چند کشور موردمطالعه قرار گرفته است تاشاید از این طریق بتوان چاره ای اندیشید. 
●سیاست کارآفرینی در چند کشور 
برای بررسی سیاست کارآفرینی ، ۹ کشور خارجی موردمطالعه قرار گرفته است . این مجموعه کشورها را می توان به دو گروه تقسیم کرد: در گروه نخست کشورهای استرالیا،امریکا، کانادا، انگلیس و ژاپن قرار دارند که در تاریخ اقتصادی به عنوان کشورهای پیشرفته معروف هستند. این کشورها از آغاز دوره کلاسیک به منظور پیشرفت ، فضای آزاد را برای رشد و توسعه صنایع فراهم آوردند و از اینرو در زمان حاضر ابعاد خردتری همچون مسایل فرهنگی در آنها اهمیت پیدا می کند. و گروه دوم ، کشورهای درحال توسعه یانوصنعتی مطرح شده اند که آنها نیز دو استراتژی متفاوت "یعنی استراتژی توسعه صادرات و استراتژی جایگزینی واردات " را برای توسعه خود برگزیده اند. جالب آنکه درهر دو گروه از این کشورها، سیاست کارآفرینی از مشابهت های زیادی برخوردار هستند.نکته مشترک تمام این کشورها در حوزه سیاستگذاری برای کارآفرینی آن است که تمام آن ها "بنگاههای خرد" را به عنوان هدف برگزیده اند اگرچه هریک بنابر تعبیر خود،تعریف خاصی از خردبودن بنگاهها دارند. علاوه بر این ، تمام کشورهای مزبور تعدادشاغلان را اساسا ملاک اندازه بنگاه قرار داده اند. در بسیاری از این کشورها، مانند ایران ،همین بنگاههای خرد سهم بزرگی در تولید و اشتغال دارند. و سرانجام اقتصاد آزاد در تمام این کشورها یا ریشه ای دیرینه ای دارد "مانند کشورهای پیشرفته " و یا طی دو یا سه دهه اخیر با عزمی راسخ پی ریزی شده است "مانند کره جنوبی ، فیلیپین ". بنابراین مقایسه آنها باسیاستهای اقتصادی جاری در ایران اساسا بیهوده است . ولی روشن است که باید گامهای بعدی که آنها برداشته اند موردتاکید قرار گیرد. آنچه در زیر می آید نگاهی اجمالی به سیاستها و اقدامات کشورهایی است که در زمینه توسعه و ترویج کارآفرینی موردمطالعه قرار گرفته اند. 
چنین می نماید که نقطه آغاز حرکت تمام این کشورها در روند توسعه و ترویج کارآفرینی ، پی ریزی یک سازمان یا مرکز مسئول و متولی سیاستگذاری توسعه کارآفرینی باشد زیرا در تمام آنها دست کم یک مرکز یا سازمان ، چنین مسئولیت مهمی را برعهده دارد. این مرکز اساسا وسیله ای برای تحقق اهداف موردنظر تلقی می شود. چنین مرکزی اساسا به امور بنگاههای خرد می پردازد و تمام سیاستهای دولت در این زمینه از مجرای آن می گذرد. عمده ترین اقداماتی که در کشورهای موردمطالعه ، مشاهده شده است درحوزه های زیر بوده است : 
▪وام و اعتبارات : یکی از بارزترین اقدامات کمک به بنگاههای خرد برای دستیابی به سرمایه مالی است . این اقدام متکی بر این بینش است که بنگاههای خرد به طور نسبی ازسوی کسانی هدایت و مدیریت می شود که توان مالی محدودی دارند و به همین لحاظمیل به کاربرد تکنولوژی ها کاربر دارند. از این رو سهولت در دادن وام ، وابسته نکردن وام به دارائیهای ثابت و مانند آنها، از ویژگیهای ظرفیت سازی سرمایه مالی تلقی می شود. 
▪تکنولوژی : در کشورهای موردمطالعه ، مراکز مسئول کارآفرینی بر کاربرد تکنولوژی وکاربر آن تاکید دارند و به شیوه های گوناگون مانند دادن وام برای ماشین آلات نو می کوشنداین هدف تحقق پذیرد. 
▪خدمات مشاوره ای : در کشورهای موردمطالعه مراکز کارآفرینی خدمات مشاوره ای درزمینه هایی مانند مدیریت ، امورمالی ، فعالیتهای تجاری و بازاریابی ، و گاه تهیه طراحهای توجیهی ارائه می کنند و هزینه ارائه این خدمات از سوی دولت پرداخت می گردد. 
▪حمایتهای اطلاعاتی : علاوه بر خدمات مشاوره ای ، حمایتهای اطلاع رسانی برای فعالیتهای خرد نیز متداول است این اطلاع رسانی شامل مواردی همچون وضعیت تجاری ، مدیریتی و فنی می شود. 
▪پیوندهای درون بخشی : ایجاد و تقویت پیوند در میان تولیدکنندگان یک جامعه رامی توان از اساسی ترین پایه های توسعه به شمار آورد. از این رو، در سیاست کارآفرینی این اصل مدنظر قرار می گیرد و در برخی موارد ایجاد پیوند بین بنگاههای خرد و بنگاههای بزرگ درشمار وظایف مراکز کارآفرینی قرار گرفته است . 
▪ظرفیت سازی علمی : در راستای تقویت تکنولوژیک و حمایتهای اطلاع رسانی ، تلاش شده است تا میان بنگاههای خرد از یک سو و مراکز علمی و فنی از سوی دیگر پیوندبرقرار شود. این ارتباط ازطریق مرکز توسعه کارآفرینی و در حوزه هایی مانند تحقیق ،آموزش و توسعه صنعتی برقرار می شود. 
▪تسهیلات برای تاسیس شرکتها: نوسانات بازار و مشکلات حاصل از آن به طور طبیعی موجب ورشکستگی دائمی شماری از بنگاههای خرد می شود. از این رو برخی دولتها باالهام از یکی از اصول اقتصاد آزاد یعنی برداشتن موانع ورودیه بازار، کوشیده اند تا مقررات دست وپاگیر برای تاسیس یا انحلال شرکتها را به حداقل برسانند. 
آموزش : آموزش کارآفرینی سیاستی است که به طور مستقیم بر کمیت و کیفیت عرضه کارآفرین در یک جامعه اثر می گذارد. به همین دلیل است که در بسیاری از کشورها بویژه کشورهای پیشرفته که حتی الامکان موانع و مشکلات برطرف شده اند، دولتها به شکوفاکردن توان بالقوه مردم پرداخته اند. 
در چارچوب این مجموعه اقدامات است که در بسیاری از کشورها هدفهای گوناگون اقتصادی - اجتماعی دولت مانند افزایش صادرات ، توسعه مناطق محروم ، تحقق می پذیرد. 
●نتیجه گیری و پیشنهاد 
مسایل نظری درباره کارآفرینی و شرایط لازم برای فعالیت سازنده پیشتازان اقتصادی یعنی کارآفرینان بیان شد. درپی آن ساختار اقتصادی ایران و سیاستهای اقتصادی دولت مطرح گردید. حاصل آن بود که ساختار اقتصادی شرایط لازم برای فعالیتهای خرد را بویژه در حوزه هایی که بیشترین پیوند درونی را برقرار کرده اند، دارد; ولی سیاستهای اقتصادی هدفمند و مشوق این گونه فعالیتها نیست . و سرانجام نگاهی هم به دیگر کشورها شد که جملگی با برپایی یک مرکز مسئول و با سیاستهای گوناگون می کوشند تا کارآفرینان را به عنوان موتور حرکت جامعه تقویت کنند. تکیه بر بنگاههای خرد "و متوسط" اصل اساسی در این کشورهاست . 
حال با تکیه بر این دیدگاه که دولت به جای دخالت در اقتصاد باید فعالیت خود راصرفا به سیاستگذاری و نقش هدایتی محدود کند و در این راه درجهت تقویت سازوکاربازار آزاد گام بردارد، یک رشته پیشنهادهایی مطرح می شود تا شرایط لازم برای فعالیت پیشتازان اقتصادی فراهم آید: 
۱ - برپایی سازمانی که اساسا مسئولیت تمام وجوه کارآفرینی و تقویت بنگاههای خرد ومتوسط را برعهده گیرد. این سازمان می تواند متمرکز عمل کند و یا در سطح استانی وغیرمتمرکز باشد. 
۲ - اعطای وام و تسهیلات بانکی همانند کشورهای دیگر باید برای تولیدکنندگان خردایرانی فراهم آید به طوری که کارآفرینان بتوانند به دور از هرگونه ضوابط دست وپاگیر وزیرنظر یا نظارت مرکز مسئول ، از آن بهره مند شوند. 
۳ - ارائه خدمات مشاوره ای یکی از مرسوم ترین سیاستها بوده است و دلیل آن هم در بنیه ضعیف بنگاههای خرد برای برخورداری از این خدمات نهفته است . این خدمات می بایست شامل مواردی مانند مدیریت ، امورمالی ، فعالیتهای تجاری و بازاریابی ، و حتی تدوین طرحهای توجیهی باشد. مشاوره مستقیم و یا کمک به بنگاههای خرد برای بهره مندشدن از خدمات مشاوره ای سازمانهای حرفه ای از شیوه های مرسوم می تواندباشد. 
۴ - حمایتهای اطلاعاتی یکی از بنیانهای فعالیت این بنگاهها را تشکیل می دهد که بایدازطرق مختلف صورت گیرد و عمدتا شامل اطلاعات مربوط به مسایل تجاری ، مدیریتی و فنی و نیز کاربرد تکنولوژی اطلاعات می شود. 
۵ - تکنولوژی و دانش فنی هم از مواردی است که باید زمینه های تدارک آن برای بنگاههای موردنظر فراهم آید. ناآشنابودن با تکنولوژی و دانش فنی و یا فقدان امکان استفاده از آن در ایران کاملا محسوس است که باید موردتاکید قرار گیرد. لذا اقداماتی ماننداعطای وام ، خدمات مشاوره ای و آموزش می تواند در این راستا جهت گیری شود. 
۶ - آموزش به تولیدکنندگان کوچک بسیار اهمیت دارد. با اجرای این سیاست همواره می توان به اهداف گوناگونی مانند شناخت فرصتها و چگونگی بهره برداری از آنها، آشنایی با تکنولوژی و دانش فنی جدید و چگونگی بکارگیری آنها، روشهای جدید علمی مدیریتی و بازرگانی ، جامه عمل پوشید. آموزش می تواند بلندمدت "مانند آموزش از دوره دبیرستان به بعد" و یا کوتاه مدت "مانند سخنرانیهای ادواری " باشد. 
این موارد اساسا شامل موارد کلانی می شود که تنها با اتخاذ یک رشته سیاستها وقانونگذاریها می تواند از قوه به فعل درآید. ویژگیهای بارز این موارد عبارتند از: تکیه برسازوکار بازار، کم هزینه بودن آن برای دولت ، استقلال نسبی کارکرد آن از دولت ،اشتغال زایی و تقویت روند بروز استعدادها و خلاقیتها با اجرای یک رشته سیاستها،احتمالا می توان تولیدکنندگان خردی را تقویت کرد که از لحاظ ارتباطات اقتصادی بیشترین پیوند را با یکدیگر دارند. . 

نویسنده مقاله : دکتر سیاوش مریدی منبع : ماهنامه تدبیر


منبع : موسسه فناوری اطلاعات و ارتباطات علمی پارس درگاه


افرادی که یک فرصت شغلی جدید در صنعت ایجاد می کنند کار آفرین هستند. آنها اغلب این کار را با ایجاد شرکتی تازه انجام می دهند. اما آنها همچنین فرصتهای جدید شغلی را با ورود یک محصول یا ایجاد یک بازار جدید بوجود می آورند. بنابراین که در کارخانجات بزرگ خطوط تولید تازه ای به راه می اندازند و یا با ایجاد بخش هایی تازه که قبلاً وجود نداشت باعث ایجاد بازاری جدید می شوند با این تعریف کارآفرین هستند. به بیان کلی تر کارآفرینان منابع را مدیریت می کنند تا چیز تازه ای بسازند اعم از شغل تازه یا کالا یا خدمت یا حتی بازار تازه- آنچه کارآفرینان موفق را از کارآفرینان دیگر متمایز می کند سرعت توسعه فعالیت اقتصادی آنان است. آنهایی بیشتر موفق هستند که فعالیت اقتصادیشان را بتوانند به سرعت رشد دهند. آنها موقعیت هایی را که در بازار دیگران به آنها توجهی نمی کنند می یابند و همین ایده بهره برداری کردن از این موقعیت ها را در ذهن آنها شکل می دهد. آنها خودشان را بخوبی در بازاری که در حال انتقال و تغییر است جا می اندازند که از این نظر مبتکر و مخترع شناخته می شوند. آنها به دقت پیش بینی می کنند که جهت بازارها در حال تغییر است و سپس آماده می شوند که بازارها را به راه بیندازند که دین کار را قبلاً کسی انجام نداده بود. مردم اغلب فکر می کنند کارآفرینان در ابتدا موفق هستند چون آنها کالا یا خدمات تازه ای ابداع می کنند مثل موتور جستجور یاهو. اما اینطور نیست و اغلب کارآفرینان موفق کار خود را با افزایش در کیفیت یک کالا یا محصول ایجاد می کنند بدون اینکه چیز تازه ایجاد کرده باشند. آنها اطلاعات کوچکی روی آنچه دیگران انجام می داده اند ایجاد می کنند. 
کارآفرینان پس از شروع کار خود به مشتریان توجه می کنند و با آرامی با اصلاحات دیگر خود را مطرح می سازند. سپس آنها به سرعت آنچه انجام می دهند را متعادل می سازند و این فرایند را بارها تکرار می کنند پیشنهاد بهبود کیفیت مطرح شده از طرف Jerry Greenfild Ben cohen منجر به موفقیت برای آنها شد. آنها شروع به ساختن بستنی با قیمت بالاتر با قطعاتی از میوه روی آن کردند این بستنی ها برای پاسخ به نیاز مشتریانی ساخته شد که بستنی های ساده را دوست نداشتند در آن زمان تولید کنندگان بزرگ بستنی در بازار بستنی میوه ای جدید وجود نداشتند و این بازار جدیدی بود که توسط این دو نفر ایجاد شد. Jack Burton کار آفرین دیگری است که از Vermont شروع کرد. او با بهبود طراحی کالایی که اولین بار در ۱۴ سالگی با آن آشنا شده بود توانست به موفقیت دست یابد با گذشت مدت کمی ا ز فارغ التحصیلی از نیویورک نقل مکان کرد و تخته اسکی های Burton را درست کرد. او می گوید بسیاری از مردم فکر می کنند من تخته اسکی جدیدی اختراع کرده ام در حالی که این درست نمی باشد
طرح اولیه تخته اسکی ها بوسیله شرکت Brun swick ساخته شد در حالی که این شرکت هیچ گاه پیشرفتی در تخته اسکی های ساخته شده ایجاد نکرد. فلسفه Burton بهبود آنچه جا دارد بر اساس نیازهای واقعی مشتریان بود. Burton این مساله را به همگان یاد داد که: اگر محصولات اصلی برای مردم کسالت آور باشد آنها حاضرند با پرداخت پول بیشتر کالای با کیفیت تری بخرند. 
● تاثیر محیط بر فعالیت های کارآفرینانه: 
طی ده سال اخیر کارآفرینان میلیونها فرصت شغلی تازه در جهان ایجاد کرده اند. از هر شش دانشجوی رشته مشاغل یک نفر می گوید هدف شخصی اش تاسیس یک شرکت اختصاصی است و کارشناسان پیش بینی می کنند در آینده سازمانهای بسیاری متولد شوند. به ویژه افزایش فعالیتهای جسورانه (venture creation) در بین زنان، مهاجران و اعضای گروههای کوچک و رده پایین پیش بینی می شود. سهم شغل های ایجاد شده بوسیله زنان کارآفرین از ۲۴% در سال ۱۹۷۵ به ۴۰% در سال ۲۰۰۰ افزایش یافته است. 
● آیا این رشد بیانگر جهش ناگهانی در تولد کارآفرینان است؟ 
پاسخ منفی است چون سرعت کارآفرینی با شرایط محیط کم یا زیاد می شود. در ایالات متحده سرعت فعالیتهای کارآفرینان در دهه ۱۹۲۰ افزایش یافت و پس از آن در دهه ۱۹۳۰ کاهش یافت و پس از آن و بعد از جنگ جهانی دوم افزایش و پس از آن کاهش چشمگیری از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ داشت دهه اخیر دوره دیگری از رشد کارآفرینی به علت اختراعات انجام گرفته در تراشه ها، کامپیوترها و وسایل ارتباط جمعی راه دور و تکنولوژی ارتباطات می باشد. کاهش سرعت سودها و افزایش سرعت مهاجرت ها ب افزایش سرعت فعالیت های کارآفرینانه می انجامد هرچه افراد بیشتری تبدیل به کارآفرینان موفق می شوند ایجاد ساختارهای اجتماعی بهتر دیگران را مجبور می کند تا کارآفرین باشند. همچنین فاکتورهای سیاسی و اقتصادی نقش مهمی ایفا می کنند. به منظور ایجاد تحریک و انگیزه برای انجام کارآفرینی بسیاری از کشورهای آسیایی و اروپایی تسهیلات ویژه ای مهیا کرده اند و مالیات هایشان را کاهش داده اند. هدف دولتها از این سیاست حصول اطمینان در این زمینه است که کشورشان از جهش کارآفرینانه ای که دست یابی به تکنولوژی های جدید آنرا ممکن می سازد عقب نمانند. به سازمانهایی که کارآفرینان را حمایت می کنند incubator organization گویند. آنها به مشاغل جدید یا کسانی که می خواهند شغل ایجاد کنند به اصطلاح فضا .. می دهند. 
یک شرکت حمایت کننده کار آفرینان می تواند یک روز کامل را سپری کند بدون اینکه نیازی به خرید تلفن یا اجاره دستگاه فتوکپی یا استخدام کارمند داشته باشند. حامیانی که هیچ نفعی برای کارآفرینان نمی توانند به همراه داشته باشند این خدمات را رایگان به کارآفرینان می دهند اما اغلب کارآفرینان بخشی از سود خود را با شرکت حمایت کننده که به موفقیت آنها کمک کرده تقسیم می کنند. در شهر نیویورک کارخانه های سرمایه گذاری روی فعالیتهای جسورانه فضای حمایت کننده را برای کارآفرینان ایجاد می کنند تا سرمایه گذاری آنها را پرورش دهند. 
برخی سرمایه گذاران این زمینه معتقدند سازمانهای حمایت کننده راههای بدون خطر برای شروع فعالیت کارآفرینانه هستند. که بوسیله آنها می توان دید که آیا این کار در ابتدا توسعه می یابد و پس از آن تصمیمات بهتری در مورد سرمایه گذاری روی این کار گرفته شود. 
● صاحبان مشاغل کوچک؛ 
برخی از مردم به اشتباه واژه کارآفرین را در معنی صاحب مشاغل کوچک به کار می برند. در ایالت متحده مشاغل کوچک به کارخانه هایی که کمتر از ۵۰۰ کارمند دارند گفته می شود بنابراین واژه صاحب مشاغل کوچک به شخصی که صاحب حق مالکیت کارخانه با زیر ۵۰۰ کارگر است گفته می شود. اداره مشاغل کوچک (SBA) (small business administration) یک نهاد دولتی است که مسئول حمایت از فعالیتهای مشاغل کوچک است. این نهاد منابع سودمند زیادی برای کسانی که چنین مشاغلی را ایجاد کرده و آنرا به خوبی مدیریت می کنند ارائه می دهد. بر اساس آمارهای سازمان SAB در سال ۲۰۰۰ در آمریکا ۲۴ میلیون شغل کوچک وجود داشته که این تعداد ۴۰% کارخانه های آمریکا و ۷۵% تمام مشاغل جدید ایجاد شده است. 
بسیاری از کارآفرینان برای مدت کوتاهی صاحبان مشاغل کوچک هستند. اما تمام صاحبان مشاغل کوچک کارآفرین نخواهند شد به عبارت دیگر همه صاحبان مشاغل کوچک وارد یک فعالیت شغلی جدید نمی شوند. افراد با خرید کارخانه ها صاحب مشاغل کوچک می شوند اما بسیاری از این صاحبان مشاغل تمایل دارند مشاغل خود را کوچک نگه دارند و آنطور که کارآفرینان عمل می کنند شغلشان را توسعه ندهند. این طبیعی است که اعتقاد داشته باشید کارکردن برای خودتان ممکن است بهتر از کارکردن برای دیگران باشد اما حتی اگر شما صاحب شغل نباشید کارکردن در یک کارخانه کوچک متفاوت از کار کردن برای یک کارخانه بزرگ است. یک اختلاف بزرگ در میزان رضایت است. در رأی گیری اخیر انجام شده، کارخاه هایی با کمتر از ۵۰ کارمند دارای کارمندان راضی تری هستند. مشاغل کوچک ضررهایی شامل حقوق کم و امکانات پزشکی و بیمه ای کم یا صفر دارند. اما برای اکثر افراد این زیان ها با رضایت ناشی از فضای خوب کاری خنثی می شود. در مشاغل کوچک از افراد انتظار می رود تمام مهارت های خود را به نمایش بگذارند. آنها به راحتی می توانند ببینند چگونه کارشان روی تبلیغات شرکت اثر میگذارد و یا چگونه عمل آنها روی سود آوری شرکت موثر است. 
● مشاغل فامیلی؛ 
مردم اغلب فکر می کنند مشاغل کوچک، مشاغلی فامیلی هستند ولی در واقع مشاغل فامیلی می توانند کوچک یا بزرگ باشند ممکن است شغل فامیلی در اثر فعالیت کارآفرینانه به سرعت رشد کند یا اینکه رشد کندی داشته باشد. برای دولت تعریضی برای مشاغل فامیلی وجود ندارد ولی اغلب این عنوان برای توضیح دادن شغلی که صاحب و مدیریت آن در دست افرادی است که با یکدیگر رابطه فامیلی دارند به کار می رود. اغلب این مشاغل مسیر اولیه خود را تغییر می دهند. یک نمونه آن کارخانه Kohler ، ۱۲۵ سال پیش به عنوان مخترع وانهای حمام به سبک مدرن شناخته شد پس از آن کارخانه ساده او تبدیل به کارخانه ای با محصولات متنوع از جمله مبلمان، موتورهای کوچک و زمین های گلف می باشد. و هنوز هم بوسیله یک فامیل کنترل می شود و بسیاری از افرادی که با هم رابطه فامیلی دارند استخدام می کنند. همانطور که در آینده خواهیم گفت فشارهای توسعه یک شغل می تواند یک استرس بزرگ برای کارآفرینان و افرادی که با ریا برای آنها کار می کنند ایجاد کنند. بویژه گره های کور در اینجا افزایش می یابند برخی مشاغل فامیلی با واگذار کردن مدیریت شروع کارشان به افراد با مهارت به این فشارها غلبه می کنند. فامیلی های دیگر به دنبال راههایی هستند که رشد شغلشان را همراه با کنترل مالکیت و مدیریت نگه دارند.

مترجم : علیرضا حاجی علی محمدی 
مرجع: پایگاه اطلاع رسانی مهندسی ساخت و تولید ایران

منبع : روزنامه تفاهم


این مقاله، ابتدا به بررسی تعاریف کارآفرینی اجتماعی (SOCIAL ENTREPRENEURSHIP ) از دیدگاه چندین نویسنده می پردازد، سپس ویژگیهای مربوط به کارآفرینان اجتماعی و آنچه که این کارآفرینان را از کارآفرینان معمولی متمایز می سازد، مطرح شده است، در ادامه به تشریح عوامل حیاتی موفقیت در کارآفرینی اجتماعی، اعم از صداقت، دلبستگی، روشنی هدف،تعهد، شهامت، ارزشهای اساسی، تمرکز بر مشتری،برنامه ریزی،اقدام و انعطاف‌پذیری، پرداخته شده است.
● مقدمه
از جدیدترین موضوعاتی که در عرصه کارآفرینی، در کنار کارآفرینی سازمانی و اقتصادی، در محافل علمی مورد توجه قرار گرفته ، کارآفرینی اجتماعی است. این مقوله در صورتی که در جامعه نهادینه شود می تواند نقش مهمی در رفع مشکلات اجتماعی ایفا کند. بر این اساس در این مقاله سعی شده است تا با ارائه تعاریفی از کارآفرینی اجتماعی و ویژگیهای کارآفرینان اجتماعی و معرفی عواملی که برای موفقیت در آن ضروری هستند، گامی در جهت شناساندن بهتر این مقوله بردارد.
● تعاریف کارآفرینی اجتماعی
در رابطه با مفهوم کارآفرینی اجتماعی، نویسندگان تعاریف متفاوتی ارائه کرده اند که در زیر به تعدادی از آنها اشاره می‌شود: (۲۰۰۶ ,WEERAWARDENA)
▪ کوک،داس و میشل : کارآفرینی اجتماعی، طراحی شراکت اجتماعی بین بخش های عمومی- اجتماعی و تجاری به منظور مهار قدرت بازار، در جهت منافع عمومی است (کوک،داس و میشل،۲۰۰۲).
▪ تامسون و همکاران: فرایند افزودن ایده‌های جدید و متفاوت با هدف ایجاد سرمایه اجتماعی با تمرکز بر اقداماتی که توسط شاغلان بخش خصوصی، به عهده گرفته شده است (تامسون و همکاران،۲۰۰۰).
▪ سولیوان و مرت:جستجو برای شناسایی فرصتهایی که به تاسیس سازمانهای اجتماعی جدید و نوآوری مستمر در آنها منجر می شود (سولیوان و مرت ،۲۰۰۳).
▪ لیدبیتر: شناسایی منابعی که از آنها به میزان کمی استفاده شده و استفاده بیشتر از آنها برای رفع نیاز های اجتماعی. ( لیدبیتر ،۱۹۹۷).
● ویژگیهای کار آفرینان اجتماعی
کات فرد می نویسد که کارآفرینان اجتماعی و اقتصادی هر دو به چشم اندازها و فرصتها توجه داشته، توانایی یکسانی در متقاعد و توانمند کردن دیگران دارند، به گونه ای که به آنها کمک می کنند تا دیدگاهها و چشم اندازهایشان را به سمت واقعیت تغیر دهند. بیشتر نویسندگان این طور بیان کرده‌اند که کارآفرینان اجتماعی اجازه نمی دهند که فقدان منابع، عقایدشان را محدود کند، آنها بر تجربه شان اصرار می‌ورزند، محیط شان را به کنترل در می‌آورند و بیشتر از حد متوسط تحمل عدم اطمینان را داشته، برای برقراری عدالت اجتماعی، کشش و کوششی فراوان دارند. پرابهو معتقد است که کارآفرینان اجتماعی از کارآفرینان اقتصادی به واسطه ایدئولوژی شان که راهنمای آنهاست، برای انتخاب رسالتشان، شیوه‌ها و هدفهاشان متمایز می شوند و بیان می‌دارد که: کارآفرینان اجتماعی سازمان‌های کارآفرینانه نوآوری را تاسیس کرده و به انجام اقدامات مخاطره‌آمیزی که رسالتش تغییر اجتماعی و گسترش گروه هدف به جای تعقیب سود است، دست می زنند. برخلاف کارآفرینان اقتصادی،کارآفرینان اجتماعی اغلب از تلاشهای یکدیگر حمایت می کنند. آنها توانایی تحلیل، پیش‌بینی ، برقراری ارتباط‌، همدلی، به شوق آوردن، طرفداری کردن و میانجیگری را دارا هستند و قادرند که دامنه وسیعی از افراد متمایز را توانمند سازند و سازماندهی کنند (شریل،۲۰۰۰).
به طور عمده، آنچه این کارآفرینان را از کارآفرینان معمولی متمایز می سازد تعهد اجتماعی و تمایل کم به پاداش مالی آنهاست. جانسون در بررسی کارآفرینان اجتماعی در بخش خصوصی کانادا، بیان می کند که این افراد با حس نیرومندی نسبت به عدالت اجتماعی به فعالیتهای انتفاعی به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف می نگرند (روپر و چنی،۲۰۰۵). تامپسون و همکارانش بیان کردند که شکیبایی و داشتن چشم انداز از ویژگیهای ضروری برای انجام یک اقدام مخاطره آمیز اجتماعی است. درایتون کارآفرینان اجتماعی را افرادی خلاق می داند که قابلیت تغییر عقیده خود را دارند و تواناییهایی از جمله تشخیص فرصت‌ها، سبک رهبری جمعی، توانایی کار تیمی و انگیزه بلندمدت جامعه‌گرا را دارا می‌باشند. اگر چه بیشتر این ویژگیها ممکن است منحصر به کارآفرینان اجتماعی نباشد و سایر افراد کارآفرین هم آنها را دارا باشند، اما کارآفرینان اجتماعی که این ویژگیها را دارند در ابتکارهای خود و تاثیرهای اجتماعی که بر جوامع خواهند داشت، متفاوت خواهند بود (روبرتز و وودز،۲۰۰۰).
● عوامل حیاتی موفقیت در کارآفرینی اجتماعی 
۱) صداقت
نخستین عامل حیاتی موفقیت در کارآفرینی اجتماعی، صداقت است. شروع یک اقدام مخاطره آمیز یا حتی یک استراتژی کسب در آمد، به اندازه کافی مشکل است، بنابراین یک کارآفرین اجتماعی باید در تولید یا خدمتش، بازارش، رقابتش، منابعش و بسیاری عوامل دیگر که در شکست یا موفقیتش تاثیر گذار هستند، صدیق باشد (بوشی،۱۹۹۸).
۲) دلبستگی، شوروشوق
فردی که در مسیر کارآفرینی اجتماعی گام بر می‌دارد، باید به این کار دلبستگی داشته باشد و باید در این امر پر شور و با اشتیاق باشد. اگر فکر کند که بایدی در انجام این کار وجود دارد و به اجبار فعالیت کند، نمی‌تواند یک کارآفرین اجتماعی موفق باشد (همان).
۳)روشنی هدف
مورد سوم روشنی هدف است. در این جا دو پرسش مطرح می‌شود :اول اینکه چرا سازمان در مسیر کارآفرینی اجتماعی قدم برداشته است ؟‌ و دوم اینکه چه ‌نیرو‌های هدایتگری شما را در این مسیر حرکت می‌دهند؟ این موضوع مهمی‌است که، اعضای تیم کارآفرینانه پیش از اینکه فرایند برنامه ریزی را شروع کنند در رابطه با این پرسشها به اجماع برسند، زیرا که شما برای اینکه بتوانید پاسخ محکمی ‌برای منتقدانتان داشته باشید، به اجماع نیاز خواهید داشت. در اینجا چهار دلیل منطقی ارائه می‌شود: 
▪ رسالت سازمان : ما این کار را انجام می‌دهیم، زیرا که قادرخواهیم بود به افراد بیشتری خدمت رسانی کنیم.
▪ بقا: ما این کار را انجام می‌دهیم، زیرا که منابع قدیمی ‌تامین وجوه، دیگر به اندازه کافی بازدهی ندارند.
▪ فرصت: ما این کار را انجام می‌دهیم، زیرا که بازار، ما را به سمت خودش می‌کشاند و این فرصت را فراهم می‌آورد که برای خدماتی که ارائه می‌دهیم تقاضاهایی را تجربه کنیم.
▪ آزادی: اگر ما بتوانیم وجوه مورد نیاز خود را تامین کنیم، دیگر توسط اولویت‌ها و محدودیت ‌هایی که ازسوی دیگران بر ما تحمیل می‌شود، محدود نمی‌شویم.
این چهار واژه دلیل عمده ای است برای موفقیت سازمان. البته روشنی هدف جنبه دیگری هم دارد که به همین اندازه مهم است و آن پاسخ به این پرسش است: چه تصویری از موفقیت دارید ؟ مهم است که شما هدف‌های بلند مدت خود را پیش از شروع به کار، تعریف کنید. اگر این کار را انجام ندهید شما هرگز قادر نخواهید بود موفقیتتان را به دیگران نشان دهید (همان)
۴) تعهد 
مورد چهارم، تعهد است . متاسفانه بیشتر افراد به تعهد داشتن به انجام امری بی میل هستند به این دلیل که آنها مخالف ریسک هستند و یا اینکه ثبات را جستجو می‌کنند، هر دو دلیل غیر قابل درک و با واقعیت‌های بازاردرتعارض است. مدیران باید به داشتن یک چشم انداز بلند مدت علاقه‌مند باشند. بیشتر مدیران هنوز به هزینه فکر می‌کنند تا سرمایه‌گذاری و آنها به اقدام کردن بی میل هستند، مگر اینکه بتوانند دستیابی به درآمدی را به سرعت در آن اقدام ببینند. در حالی که کارآفرینی به این شیوه عمل نمی‌شود، بلکه عملی زمان بر است (همان).
۵) شهامت 
یک کارآفرین اجتماعی شدن شهامت می‌خواهد؛ چه شخصی و چه سازمانی. برای ایجاد تغییر در موارد یادشده، به شهامت نیاز است زیرا که هر سازمان یک فرهنگ سازمانی دارد که شهامت را به شیوه خود به دست می‌آورد و این فرهنگ وجود دارد چه ما از آن آگاه باشیم، چه نباشیم. این فرهنگ مجموعه ای از ارزش‌های مشترک است که به ما می‌گوید ما که هستیم و برای چه اینجا مانده ایم و چگونه باید با دیگران رفتار کنیم و نظایر آن. در مجموع، تغییر فرهنگ سازمان کار ساده‌ای نیست. آیا شما می‌توانید تصمیم‌های قاطعی بگیرید؟ آیا شما به ریسک کردن تمایل دارید ؟ (همان)
۶) ارزشهای مهم واصلی
سازمان باید مجموعه ای از چهار یا پنج ارزش اساسی را که به روشنی بیان و نهادینه شده و پیوسته تقویت می‌شود، دارا باشد. پیش از اینکه شروع به کار کنید، ارزش‌های اصلی تان را شناسایی کرده، مطمئن شوید که آنها سنجیده شده هستند. آنها را براساس برنامه استراتژیکی تان و برنامه‌های عملیاتی سالیانه تان تدوین کنید و باجدیت به پیگیری و کنترل آنها بپردازید. پیشرفتتان را دست‌کم سالی یک‌بار سنجیده و اعلام کنید (همان).
۷) تمرکز بر مشتری
هفتمین عامل موفقیت در کارآفرینی اجتماعی، تمرکز بر مشتری است . در این بحث تفاوت عمده‌ای وجود دارد بین کشیدن محصولات یا خدمات به سوی بازار و از طرفی، کشش محصولات از سوی بازار. در حالت اول شما محصولات خود را تولید می‌کنید یا خدمات خود را ارائه می‌دهید، سپس به دنبال مشتری برای آنها می‌گردید. در حالی که در حالت دوم شما مشتریان و خدمات گیرندگان خود را شناسایی و نیازهای آنها را بررسی می‌کنید و سپس محصولات یا خدمات خود را ارائه می‌دهید که در این صورت بازار و خدمات گیرندگان شما را به سوی خود می‌کشند. این در حالی است که در حالت اول عکس این قضیه صادق است و شما محصولات و خدماتتان را به سوی آنها هل می‌دهید . به منظور موفقیت در کارآفرینی اجتماعی باید حالت دوم حاکم باشد و پس از نیاز سنجی مشتریان و خدمات گیرندگان اقدام به ارائه محصول و خدمات شود (همان).
۸) مشتاق برای برنامه ریزی
در کسب و کارهای کوچک نود درصد شکستها ناشی از اشتباه‌های مدیران است و نه عوامل دیگر. متاسفانه بیشتر افراد بی‌حوصله هستند و برای پریدن به سمت گام‌‌های بعدی وسوسه می‌شوند . در حالی که باید برنامه ریزی کرد و برای آن مشتاق بود. در اینجا برای کمک به شما در امر برنامه ریزی، سه پیشنهاد ارائه می‌شود: 
▪ تقاضای کمک کنید : اطمینان داشته باشید که تیم برنامه ریزی شما متشکل از مربیان و کارآفرینان موفقی است که در ساخت کسب و کار‌های کوچک و یا متوسط خود، به خوبی عمل کرده اند. این‌گونه افراد معیار‌های واقعی و ارزشمند را به خوبی مشخص می‌سازند.
▪ فردی را در رهبری تیم برنامه ریزی قرار دهید: تیم برنامه ریزی شما به یک رهبر نیاز دارد، به ویژه زمانی که برنامه ریزی کارآفرینانه جامعی را شروع می‌کنید. انتظار نداشته باشید که کارکنانتان علاوه بر وظیفه خودشان این کار را هم بپذیرند. 
▪ محیطی آرام فراهم کنید: زمانی که تیم تان را انتخاب کردید، برای اینکه مطمئن شوید که همه افراد با چارچوب استراتژیک شما راحت هستند و بر پاسخ پنج پرسش زیر توافق دارند فرصتی را اختصاص دهید:
چشم‌انداز ما چیست (چگونه می‌خواهیم دنیا را تغییر دهیم)؟
رسالت ما چیست؟
ارزش‌های اساسی که ما را هدایت می‌کند، چیست؟
برای انجام این فرایند چه نیرو‌هایی ما را هدایت می‌کند؟
چه نتایجی را انتظار داریم؟(همان).
۹)اقدام کردن 
برای انجام دادن کاری، شما هرگز تمام منابعی را که نیاز دارید نخواهید داشت. یک کارآفرین واقعی در حرکت به سمت جلو و انجام دادن کار است که منابع را به دست می‌آورد. در حالی که یک کارآفرین ترسو صبر می‌کند تا زمانی که یک برنامه کامل داشته، تمامی ‌منابع را دراختیار داشته باشد، اقدام به کاری ‌کند. این در حالی است که یک برنامه بسیار خوب که امروزه با اشتیاق اجرا می‌شود، یک برنامه کامل را که فردا انجام خواهد شد، شکست می‌دهد(همان).
۱۰) انعطاف داشتن
آخرین عامل حیاتی موفقیت، انعطاف داشتن و توانایی فی البداهه ساختن (‌کسی که بدون مقدمه و آمادگی، چیزی را می‌سازد) است. برای انجام دادن یک کار، همیشه تنها یک راه درست وجود ندارد. موفقیت و سر فرازی به سوی افراد و سازمان‌هایی خواهد رفت که یاد بگیرند چگونه خود را به سرعت با محیط و شرایط تطبیق دهند (همان).
● نتیجه گیری
کارآفرینان اجتماعی، ویژگیها و رفتارهایی شبیه به کارآفرینان اقتصادی (مانند: رهبری خوب و مهارت‌های مدیریتی) دارند، ولی آنها بیشتر با کارها و فعالیتهای دلسوزانه و حمایت کننده ارتباط دارند، تا کسب پول. آنها برای حل مشکلات اجتماعی تصور و بینش مطلوبی دارند، دیگران را تشویق و تحریک می‌کنند و دارای توانایی و ظرفیت غلبه بر موانع و خطرات در این فرایند هستند.
این کارآفرینان به اجتماع نزدیکترند، از این رو می‌توانند نیازهای واقعی را تشخیص دهند و به آنها با روش‌هایی هدفمند و با معنا پاسخ دهند . این اشخاص به داشتن یک بینش برای تغییرهای اجتماعی نیاز دارند و با انگیزه سودآوری تحریک نمی‌شوند و اگر خواهان این هستند که تاثیری عمده و مهم بر اجتماعات اطراف خود بگذارند وحمایت شوند، باید از توانایی تشویق دیگران و ارتباطات خوب، به بهترین شکل بهره مند باشد.
برای تشخیص نیاز های واقعی و کسب تصور و بینش مطلوب ،تحریک و تشویق دیگران ،غلبه بر موانع و خطرات در این فرایند و به طور کلی موفقیت در آن، توجه به عوامل حیاتی موفقیت: (صداقت، دلبستگی، روشنی هدف، تعهد، شهامت، ارزشهای اساسی و مهم، برنامه‌ریزی انعطاف و اقدام) امری اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

مریم روستا
محمد مهدی حیدری
منابع :
۱-Boschee jerr, Merging Mission And Money : A Board Member s Guide To Social Entrepreneurship,The national center for non profit boards, (۱۹۹۸)
۲- Roper Juliet & Cheney george,” Leadership, Learning and Human Resource Management, The Meaning of Social Entrepreneurship Today”, Journal of Corporate Governance, vol. ۵, no. ۳. (۲۰۰۵), ۹۵-۱۰۴ 
۳- Roberts Dave ,Woods Chirstine” Social Entrepreneurship :How Intentions To a Social Enterprise Get Formed”, ISEI buciness schoole university of Navara. (۲۰۰۰).
۴- Weerawardena jay& Mort illian sulivan , " Investigating Social Entrepreneurship: A Multidimensional Model", Jornal of World Business.no. ۴۱. (۲۰۰۶), ۲۱-۳۵
۵- Johnson sherrill, “Literature Review on Social Entrepreneurship”, Canadian Center for Social Entrepreneurship. (۲۰۰۰).

منبع : ماهنامه تدبیر


در دنیای صنعتی امروز، کار یک امر حیاتی برای داشتن یک زندگی سالم به حساب می آید. انسان خلاق همواره فرصت های متعددی را برای ایجاد شغل جست وجو می کند که حلال مشکل بیکاری در جوامع امروزی است. 
کارآفرینان افرادی هستند که روحیه استقلال طلبی (روی پای خود ایستادن) را دارند و حاضرند مسوولیت کار و اشتغال خود و (حتی دیگران) را بر عهده گیرند. این افراد معتقدند باید بر پایه توانایی ها، شایستگی ها و فکرهای خود، امرار معاش کنند و اساسا روحیه «کارمندی» ندارند. در ساختار سازمان های گسترده و سنتی «امنیت شغلی» بهایی بود که در مقابل «اطاعت» به کارمندان پرداخت می شد. اما در شرکت های کوچک کارآفرینی نه «امنیت شغلی» به معنای فراگیر آن وجود دارد و نه «اطاعت». در چنین شرکتی کارکنان، خودگردان، خطرپذیر و مسوولیت پذیرند و همه خود را در برابر منافع خود و شرکت و جلب رضایت مشتری مسوول و پاسخگو می دانند. افراد در حیطه کاری تصمیم می گیرند و مسوولیت تصمیمات خود را بر دوش مدیران خود نمی گذارند. 
● کارآفرینی، فرهنگ مخاطره پذیری 
کارآفرینان باید مخاطره پذیر (ریسک پذیر) باشند. یعنی بتوانند به موفقیت، شرایط، امکانات و در یک کلام آینده خود ریسک کرده و برای کسب «موفقیتی محتمل» مبارزه نمایند. این یک بعد قضیه است. بعد دیگر آن، مخاطره پذیری پشتیبانان و حمایت کنندگان است. همواره کارآفرینان قادر به تامین تمامی سرمایه و امکانات مورد نیاز کسب و کار جدید خود نیستند به این علت باید دولت یا دیگر حامیان مستقل، حاضر به پذیرش ریسک مورد نیاز کارآفرین بوده، «سرمایه مخاطره پذیر» را برایش فراهم کرده و او را در مراحل مختلف کارآفرینی همراهی کنند. افرادی که دارای روحیه محافظه کاری یا کارمندی هستند اساسا کارآفرینان موفقی نخواهند بود.
علاوه بر این ویژگی ها، تعمیق و گسترش فرهنگ کارآفرینی، بستری مناسب برای بسط عدالت در جامعه است. در یک جامعه کارآفرین، همه انسان ها فرصت های یکسانی پیش روی خود دارند. در این جامعه، سرمایه یا زمین منشا تولید ثروت نیست و در چنین جامعه ای افراد هوشمند، صاحب اندیشه و نیز پرتلاش و مصمم، شانس بیشتری برای موفقیت دارند و صاحبان سرمایه های کلان نمی توانند ثروت را در انحصار خود نگه دارند. تمام اینها در کنار هم یک زمینه مناسب برای بسط عدالت در سطح اجتماع است. 
به اعتقاد ژوزف شوپیتر کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است. مسوولیت کارآفرینان نوآوری است و در همین راستا همواره به ارائه روش جدید در فرآیند تولید، شیوه های تازه کالا، گشایش بازارهای جدید، یافتن منابع تازه و ایجاد تشکیلات جدید می اندیشد. 
«کرزنر» نیز که از استادان اقتصاد دانشگاه نیویورک است، کارآفرینی را ایجاد سازگاری و هماهنگی متقابل در عملیات تجاری و اقتصادی می داند. 
تربیت نیروی انسانی و آموزش در جامعه با هدف بهره برداری آتی از این نیرو صورت می گیرد. اما امروزه بسیاری از جوانانی که در دانشگاه ها و مراکز علمی کشور به تحصیل مشغولند امیدوارند که پس از فراغت از تحصیل هر چه سریع تر وارد «بازار کار» شوند. عبارت «بازار کار» عبارتی است بسیار حساس و برداشت جوانان از این عبارت، یکی از عوامل حیاتی موثر در آینده کشور به حساب می آید. متاسفانه امروزه «بازار کار» در اذهان بسیاری از جوانان و دانشجویان کشور یکسری پست های از پیش تعیین شده و به عبارتی یکسری «صندلی های پیش ساخته ای» تعبیر می شود که در جامعه منتظر آنهاست. اما دیدگاه کارآفرینانه نسبت به پدیده اشتغال، تا حد زیادی از مشکلات جوانان در مواجهه با آینده، خواهد کاست. یک چنین دیدگاهی می تواند در پوشش تحولات فرهنگی لازم برای توسعه کارآفرینی در کشور، حاصل شود. 
● نقش خانواده در کشف انسان های خلاق 
خانواده به عنوان مهمترین کانونی است که در شکل گیری شخصیت انسان خلاق می تواند نقش حیاتی ایفا کند. اگر خانواده را ازدیدگاه نهادی مورد بررسی قرار دهیم به این نتیجه می رسیم که خانواده از نظر کمی و کیفی می تواند کانون اصلی اندیشه کار و تلاش و پرورش روحیه خلق ایده و کار در افراد باشد. تحقق این امر مستلزم توجه ویژه والدین به ابعاد و ساخت های حیات فردی فرزند از هنگام تولد تا زمان تکوین شخصیت اوست. وقتی پدر یا مادر همچون الگویی تلاشگر و موثر در عرصه کار و تولید در جامعه ظاهر شوند، کارکردهای مثبت ناشی از فعالیت آنها فرزند را به سمت و سویی ترغیب کند تا ذهن خود را به صورتی منسجم و ثمر بخش به ادامه شغل والدین یا حرفه ای جدیدتر سوق دهد. برای چنین فردی دستیابی به منابع اقتصادی ناشی از کار و تسخیر فضاهای جدید، ارزش تلقی می شود. چنین طرز تلقی از دنیای پیرامون، ذهن فرد را نسبت به خلق ایده ای نو و استقلا ل اقتصادی و کسب موفقیت، دگرگون می سازد. در این مرحله، نوجوان یا جوان ایده کاری خود را با خانواده در میان می گذارد چه بسا بتواند از تجربیات و رهنمودهای والدین و احتمالا حمایت مالی و اجتماعی آنها بهره مند شود. اینجاست که معیارها و ارزش های خانواده برای فرزند ملا ک عمل و چراغ راه او در مسیر کار و تلا ش واقع می شود. وظیفه والدین در چنین شرایطی تشریح ابعاد گسترده فعالیت اقتصادی به عنوان ارزش بنیادی برای فرزند و هدایت او در مسیر مطلوب، آغاز توام با موفقیت را در راه اندازی کسب و کار به همراه خواهد داشت.
میزان تحصیلا ت، نوع شغل والدین، ساخت خانواده، روابط خانوادگی (خصوصا رابطه والدین با فرزندان)، درآمد خانواده و میزان برخورداری از امکانات رفاهی در شکل گیری «فرهنگ کار» در خانواده می تواند تاثیر داشته باشد.
انسان های متفاوت، توانمندی های متفاوتی دارند که اگر از همان دوران نوجوانی در مسیر مشخص هدایت شوند، می توانند با خلق ایده های جدید خود، تغییر در روند تولید و بالطبع تغییر در فرایند تکنولوژی را آسان سازد.خانواده به عنوان انتقال دهنده جبهه ای از اصطلا حات، آئین ها و رفتارهای اجتماعی می تواند نقش ثمر بخش خود را جهت آشنایی با مفاهیمی مثل «توفیق طلبی»، «استقلا ل طلبی» و «خطر پذیری» در عرصه فعالیت اقتصادی و همسازی با واقعیت های کاری درجامعه، به اعضای خود ارزانی دارد. نوع نگرش والدین به دنیای پیرامون خود و چگونگی تجسم ارزش های اجتماعی برای فرزندان در شکل گیری آینده شغلی آنها، می تواند راه را برای دستیابی به اقتصاد سالم هموار سازد. فضای درون خانواده، خصوصا رهنمودهای والدین به فرزندان، این امکان را به آنها می دهد تا با گسستن از عادات و معتقدات پیشین خود یا سایر افراد خانواده، رفتار جدیدی را مورد کند و کاو قرار داده و خود را با نظم اجتماعی نوین هماهنگ سازند; به شکلی که بتوانند بر فراز خواسته ها و آرزوهای ذهنی خود و منطبق بر نظام های مدرن پر و بال بزنند و از نفوذ و سلطه اندیشه و روش های سنتی در رفتار آتی خود بکاهند. در ادامه چنین روندی، نقش آفرینی فرزند در درون خانواده معطوف به فرایندهای تولید و خلق ارزش در جامعه خواهد شد.
در این ارتباط، والدین با شناخت توانمندی های بالقوه فرزندان خود و هدایت آنها در مسیر شغلی، نقش مهمی در شناسایی و پرورش افراد خلا ق و کارآفرین در جامعه ایفا می کنند.
حمایت و تشویق والدین جهت یادگیری فناوری های جدید از جمله فناوری های تکنولوژیکی و اطلاعاتی و معرفی مشاغلی که امکان کسب درآمد بالا را برای فرزندان فراهم می سازد، آنان را علا وه بر نقش آفرینی در درون خانواده، معطوف به اهداف توسعه در جامعه یعنی کار مفید و بهره وری بالا خواهد کرد. تغییر نگرش ها و رفتارهای کلیشه ای در مورد ایفای نقش های خانوادگی و اجتماعی و تشویق فرزندان به رفتارهای مثبت اقتصادی و اجتماعی، آنان را افرادی کار آمد و هدفمند می پروراند. زیرا پیروی از کلیشه های سنتی و تکراری در عرصه کار و فعالیت، هم به خانواده و هم به جامعه صدمات جبران ناپذیری وارد می سازد. به همین دلیل، گذر از این مرحله، تاثیر پذیری فرد از تغییرات جدید و پذیرش مسوولیت خطیر اجتماعی به منظور ایجاد کسب و کار جدید و دسترسی به موقعیت های بهتر و جدیدتر، از فرد یک انسان مستقل و توانمند می سازد که در عرصه های گوناگون زندگی ضمن پذیرش نقش های متفاوت می تواند مفید واقع شود.
● تعهد سازمانی در برابر نوآوری 
سازمان های موفق همواره زمنیه را برای افراد خلا ق و نوگرا آماده می کنند. این سازمان ها موفقیت و پیشرفت خود را مرهون افراد خلا قی می دانند که همواره برای بهبود شرایط و پیشرفت، به راه های جدید و ترک شیوه های سنتی و متفاوت بودن نسبت به دیگر سازمان ها می اندیشند. چنین سازمان هایی:
۱) همواره افراد خلا ق را مورد تشویق قرار می دهند.
۲) به پیشنهادهای اجرا شده ای که باعث تسریع در حل مسائل یا روان کردن امور گردد مورد تقدیر قرار می گیرند.
۳) به جای توجه به تملق و چاپلوسی و تکریم افراد متملق، افراد منتقد و پژوهشگری را که نقایص را واکاوی و ضعف ها را عیان می کنند و برای رفع آن راه حل ارائه می دهند مورد حمایت قرار می دهند.
۴) تغییر را به عنوان یک ضرورت تلقی می کنند.
۵) اشتباهات را می پذیرند و از آن درس می گیرند.
۶) به افراد نوآور به عنوان کسانی که از هیچ، همه چیز می سازند نگاه می کنند.
۷) بر نتایج کارها تمرکز کرده و لوازم رسیدن به این نتایج را به خوبی می شناسند.
۸) همواره از خود انعطاف نشان داده و از تعصب و پافشاری های بی مورد می پرهیزند.
۹) ریسک پذیرند و همواره به نوآوری و ریسک تن می دهند، به اعتقاد دراکر «تعهد به اجرای سیستماتیک نوآوری، منجر به موفقیت بزرگی می شود».
همچنین مارک ویور اعتقاد دارد که «ویژگی رفتاری افراد در هر سازمان باید مورد توجه قرار گیرد تا افراد خلا ق، کارآفرین و نوآور در مجموعه شناخته شوند.»
در این میان بروس آربارینجر و آلن سی بلودورن، ریسک پذیری را در کنار نوآوری یک ضرورت می دانند و این دورا لا زمه پیشرفت در سازمان های مختلف تلقی می کنند، البته منظور از ریسک نوعی ریسک محاسبه شده است.
● مقایسه سازمان های محافظه کار و خلا ق و نوآور
▪ سازمان های محافظه کار:
۱) اجازه انجام کارهای متهورانه را از افراد خلا ق سلب می کنند.
۲) انگیزه پیشرفت را در افراد از بین می برند.
۳) در برنامه ریزی خود به فرصت های جدید توجه نمی کنند.
۴) به ایده های جدید بها می دهند.
۵) برنامه ریزی استراتژیک و علمی ندارند.
۶) تغییر و تحول را برابر با از دست دادن قدرت خود می دانند.
۷) به دلیل ابهام نسبت به آینده هر گونه تغییر ایده های جدید را سرکوب می کنند.
▪ سازمان های خلا ق و نوآور:
۱) به افراد برای تغییر و بهبود شرایط فرصت و میدان می دهند.
۲) انگیزه پیشرفت را در افراد تقویت می کنند.
۳) فرصت های جدید را به طور مستمر واکاوی می کنند.
۴) برای شکار فرصت ها اقدام مناسب را انجام می دهند.
۵) برای آینده برنامه ریزی استراتژیک می نمایند.
۶) از تغییرات نمی هراسند زیرا توانایی هماهنگی با شرایط تازه دارند.
۷) به افراد اجازه می دهند ایده های تازه خود را امتحان کنند.
۸) افراد خلا ق را در بطن خود پرورش می دهند.
● طوفان ذهنی فرصتی برای نوآوری
فرهنگ هر جامعه ای بسترساز تغییر و تحول در آن جامعه است. در ایران ضعف همگرایی و بی توجهی به نتایج کار گروهی و تمایل شدید به کار فردی و نادیده گرفتن تلا ش های افراد گذشته باعث تکرار بعضی از ایده ها، بالا رفتن هزینه ها و از دست رفتن زمان می گردد.
همگرایی و توجه به کارگروهی برای از میان برداشتن یک مشکل یا ارائه راهکارهای جدید باعث بروز طوفان ذهنی در یک مجموعه شده و ایده های جدید از دل این طوفان متولد می گردد.
ژاپن از دالا ن همین طوفان ذهنی گذشت و اکنون از نظر صنعتی و اقتصادی و... سرآمد دیگر کشورها شده است.
توجه به این مثل ایرانی که «در هر سری فکری است» امروز باید مورد حمایت قرار گرفته و مدیران و مسوولا ن و فارغ از شعار یا تخریب به نقد و ایده های نونظری دیگر اندازند تا ایران عزیز از زیر بار مشکلا ت کمر راست کرده و یکا یک مردم صبور ما طعم شیرین پیشرفت و بهبود اوضاع را بچشند.

نویسنده : علیرضا طاهری

منبع : روزنامه مردم سالاری


درس شماره: 26
بخش: طراحی یک سایت کسب و کار 
استفاده از جاوا 
با استفاده از Java‌ می توان کارهای زیبایی از جمله منوها یا افکتهای مختلف در سایت قرار داد. اما بعضی از مردم علاقه چندانی به جاوا ندارند و در تنظیمات مرورگر خود آن را غیر فعال می کنند. همچنین بعضی از مرورگرها از آن پشتیبانی نمی کنند. اگر دوست دارید از این گونه قابلیتهای جاوا استفاده نمایید بهتر است اولاً استفاده زیاد از آن به هیچ وجه توصیه نمی شود و ثانیاً توصیه می کنیم راه دیگری نیز برای حرکت در بین صفحات قرار دهید. 
درس شماره: 25
بخش: طراحی یک سایت کسب و کار 
رنگهای تیره 
بسیاری از سایت ها از جمله سایتهای Game‌ از زمینه سیاه و متن سفید استفاده می کنند. این ترکیب رنگ پس از مدت کوتاهی بر روی چشم اثر نامطلوبی گذاشته و چشم را خسته می کند. این ترکیب رنگ برای سایتهای تجاری به هیچ وجه توصیه نمی شود. 
درس شماره: 24
بخش: طراحی یک سایت کسب و کار 
لینکهای آبی رنگ 
ترجیحاً لینکهای خود را با رنگ آبی نمایش دهید. استفاده از رنگ آبی در لینکها برای کاربران کاملاً شناخته شده است. اما استفاده از سایر رنگها باعث می شود کاربر برای یافتن لینک سعی و تلاش زیادی نماید. 

درس شماره: 23
بخش: طراحی یک سایت کسب و کار 
فضای سفید 
در طراحی صفحات سایت دقت کنید که هر صفحه دارای فضای سفید رنگ زیادی باشد. فکر نکنید چون پهنای صفحه زیاد است باید همه آن را پر کنید! از فضای خالی مناسب در بین بخش های صفحات استفاده نمایید. گرافیک، بنرهای تبلیغاتی را در جاهای مناسب قرار دهید و خلاصه اینکه کاربر را دستپاچه نکنید. 
درس شماره: 22
بخش: طراحی یک سایت کسب و کار 
خداحافظی ! 
اگر صفحه اصلی سایت تجاری شما فقط از یک تصویر بزرگ یا فقط یک فایل فلش تشکیل شده است بهتر است با دنیای وب خداحافظی کنید! 
صفحه بعد صفحه قبل
X