امروزه به رغم تحولات علمی و تکنولوژیک و توسعه تواناییهای بشر در کنترل و بهرهبرداری از منابع، هنوز نگرانیهایی در خصوص نحوه ایجاد تعادل بین امکانات و نیازهای رو به ازدیاد وجود دارد؛ نگرانیهایی که حتی رشد نسبی تولید در بخشهای مختلف اعم از تولید و بهبود فرآیندهای استخراج منابع و تولید مواد و کارها و گسترش روزافزون خدمات نتوانست آن را تحت الشعاع قرار دهد. به این ترتیب که تلاشهای بیوقفه برنامهریزان و تولیدکنندگان کالاها و خدمات برای تامین نیازهای عمومی، همواره با عوامل و موانع محدودکننده، کنترل و کماثر میشود؛ چندان که دائماً یک فاصله مشخص بین منابع، امکانات و نیازها وجود دارد.
از طرفی، امروزه به منظور احیای اقتصاد جهانی، کشورها ابتدا باید اقتصاد خود را از طریق احیای آن بخش از اقتصاد ملی که در قالب شرکتها فعال است، بهبود بخشند. البته هر کشوری باید متناسب با سنن ملی، فرهنگ و آداب و رسوم خود به بهرهوری بپردازد. در عصر ما پیوستگی امور مسالهای جهانی است و اقتصاد کشورهای مختلف، دیگر از یکدیگر جدا نیست. زندگی در این جهان ناهمگون، با فرصتهایی برای موفقیت و همچنین با مخاطرات همراه است. وجود فاصله و شکاف بین منابع و امکانات از یک سو و نیازهای متنوع و فراگیر جامعه انسانی از سوی دیگر، لزوم دخالت و نقشآفرینی عاملی کارساز را اقتضا میکند. به نظر میرسد در شرایط موجود، این عامل مهم چیزی جز کارآفرینی نیست. کارآفرینی یعنی همان عاملی که در اغلب مباحث اقتصادی و توسعه به نحوی شایسته مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
ما در این مقاله در پی آنیم که به نقش موثر کارآفرینی بپردازیم زیرا بر این باوریم که کارآفرینی موجب ارتقای بهرهوری در سطوح مختلف فردی، گروهی، سازمانی، ملی و بینالمللی است.