اقتصاد مقاومتي؛ اقدام و عمل
درباره وبلاگ
منویات و فرمایشات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) در اجتماع عظیم زائران و مجاوران حرم رضوی (ع): پیشدستی در کارهای عملی وظیفه بزرگ اخلاقی و عاقلانه دولت ها ، صنعت گران ، کشاورزان ، سرمایه داران و کارآفرینان، پژوهشگران، طراحان علمی و صنعتی ، استادان دانشگاهها، مدیران اقتصادی و پارک های علمی و فناوری است و وظیفه همه این است که کشور را در برابردشمنان، مستحکم ، غیرقابل نفوذ و غیرقابل تاثیرپذیر کنند. این موضوع، یکی از اقتضائات اقتصاد مقاومتی است.
(رهبر معظم انقلاب)
مجموعه‌ی سیاستهای اقتصاد مقاومتی در واقع یک الگوی بومی و علمی است که برآمده‌ی از فرهنگ انقلابی و اسلامی ما است؛ متناسب با وضعیت امروز و فردای ما است
در سرتا سر جهان، زنان هر روز نقش بزرگ تری در اقتصاد کشور خود ایفا می کنند.
در کشورهای ثروتمند، نرخ پایین رشد جمعیت به همراه پیر شدن جمعیت، دولت ها را به لزوم فعالیت اقتصادی زنان آگاه کرده است زیرا نیمی از جمعیت آن ها را زنان تشکیل می دهند و محروم شدن اقتصاد از توانایی های این قشر ضررهای فراوانی در پی خواهد داشت.
در همین راستا دولت ها با اصلاح قوانین کار، تاسیس مراکز آموزشی و حمایت از زنان شاغل و کارآفرین، سعی کرده اند زمینه را برای ورود آن ها به بازار کار فراهم کنند. در ادامه مقاله حاضر ویژگی های زنان کارآفرین موفق ذکر می شود
۱) دیدگاه مثبت:
دیدگاه مثبت عامل اصلی تبدیل ایده ها به برنامه های عملی و اجرای این برنامه هاست. نگاه مثبت به وضعیت، زمینه نوآوری و رفع مشکلات را فراهم می کند و انرژی درونی، آزاد می کند. کارآفرینی دشوار است و اگر دیدگاه های منفی بر ذهن سلطه داشته باشند با نخستین مانع تلاش ها متوقف می شود. همواره مراقب ذهن خود باشید و اجازه ندهید روحیه تان با افکار منفی تضعیف شود. واقع بینی ضروری است اما در نظر گرفتن موانع با نگاه صنفی داشتن بسیار تفاوت دارد. برای مثبت باقی ماندن زنان کارآفرین، اطرافیان خود را از بین افراد خوش بین انتخاب می کنند. 
۲) غلبه بر موانع: 
بررسی های انجام شده نشان می دهد در ایالات متحده ۷۰ درصد شرکت های تازه تاسیس به علت ناتوانی مدیران آن ها در حل مشکلات سه سال نخست، منحل می شوند. این در حالی است که نرخ انحلال شرکت هایی که توسط زنان تاسیس شده اند کم تر از شرکت های دیگر است. زنان در اغلب موارد می توانند از موانع در جهت منافع شرکت استفاده کنند. زنان کارآفرین باید عادت کنند از هر مانعی که به وجود می آید پندی بگیرند. به تدریج مشاهده خواهند کرد مشکل آن قدرها که ابتدا تصور می شد بزرگ و منفی نبوده است.
۳) اعتماد به نفس بالا: 
قدرتمند بودن و اعتماد به نفس داشتن به معنای مخرب و جسور بودن نیست. برعکس اعتماد به نفس و قدرت به معنای سازندگی و حرکت در مسیر صحیح است. هنگامی که فرد تصویر ذهنی درست و مثبتی از خود دارد و مسوولیت پذیر است که روحیه کارآفرینی او قوی تر است و دیگران نیز با اعتماد و اطمینان بیش تری با وی همکاری می کنند. آمارها نشان می دهد در بین مردان و زنان کارآفرین به ترتیب ۴۵ و ۵۱ درصد آن ها از این ویژگی برخوردار هستند.
۴) حس کمک به دیگران: 
تحقیقات نشان می دهد زنان بیش از مردان با کمک به دیگران در آن ها نفوذ می کنند. اشتیاق به ایجاد تغییری مثبت در زندگی دیگران از مهم ترین ویژگی های زنان کارآفرین موفق است و انگیزه بالایی برای فعالیت های اقتصادی آنهاست. نظرسنجی های انجام شده در بین زنان کارآفرین نشان می دهد در بین انگیزه های مختلف نظیر کسب درآمد بالا، اثبات توانایی، استفاده از تحصیلات و... حس کمک به دیگران و ایجاد تغییر در زندگی آن ها عامل اصلی مهم تر در فعالیت اقتصادی زنان است.
۵) صداقت:
مسلما برای موفقیت لازم نیست قربانی هایی را در مسیر حرکت از خود بر جا گذارید. برای قدم گذاشتن به پله بالاتر لازم نیست روی دوش دیگران قدم بگذارید. حس رقابت منفی در بین مردان بیش از زنان است. حرکت طبق قانون و پرهیز از اقدامات غیرصادقانه در بین کارآفرین های زن به ویژه در آسیا مشاهده می شود. همین عامل حس اعتماد دیگر شرکت ها را برمی انگیزد زیرا همه مایلند با کسانی همکاری کنند که صادق و قابل اطمینان باشند. در ایالات متحده میزان همکاری شرکت ها با زنان کارآفرین طی یک دهه گذشته همه ساله ۱۰ درصد افزایش یافته است.
۶) توازن بین زندگی و کار:
با آن که زنان همواره مسوولیت زندگی شخصی و خانوادگی را به عهده دارند، آن دسته از آن ها که بین کار و زندگی خانوادگی توازن برقرار می کنند موفق تر هستند. زندگی متوازن ذهن را برای ایده های خلاق آماده می کند. در کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی که کشورهایی پیشرفته هستند، در آمارها مشخص شده آن دسته از زنان کارآفرین که به زندگی خانوادگی، دوستان، سلامتی و روح خود توجه بیش تری دارند، موفق تر هستند. ویژگی ششم به ویژه در مورد زنان مصداق دارد زیرا آن ها در هر سطح شغلی که باشند بر خانواده بیش از مردان تاثیر می گذارند.
۷) هدفمندی: 
اهداف همان رویاها هستند که با برنامه عملی و شفاف تجهیز شده اند. اهداف نوشته نشوند در حد رویا و آرزو باقی می مانند. تحقیقات نشان می دهد زنانی که برای مدیریت شرکت و کسب و کار خود برنامه ای شفاف و مرحله بندی شده دارند موفق تر عمل می کنند. البته این ویژگی برای تمام کارآفرین ها مفید است اما از آن جا که زنان وظایف خانوادگی گسترده تری دارند، برنامه ریزی به آن ها کمک می کند توازن لازم را بین کار و زندگی خانوادگی برقرار کنند.
۸) دقت: 
تشخیص خلا در بازار که می توان آن را از طریق کارآفرینی پر کرد اقدامی استراتژیک در هر برنامه برای کارآفرینی است. کشف نیازهایی که تاکنون پاسخ داده نشده اند یا به میزان لازم تامین نشده اند کلید تولید موفق است. زنان به علت ریزبینی و دقت بالای خود نسبت به مردان توانایی بالاتری در کشف این نیازها دارند. از سوی دیگر آمارها نشان می دهد تقریبا در تمام کشورها میزان مصرف زنان بیش از مردان است به همین دلیل آن ها نیازهای بازار را بهتر تشخیص می دهند و کالاهایی که تولید می کنند نیاز واقعی بازار است.
۹) آموزش: 
اغلب زنان کارآفرین شیوه های کاری خود را به جانشین هایشان فرا می دهند و نوعی انتقال تجربه در شرکت هایی که آن ها تاسیس می کند مشاهده می شود که بسیار بیش تر از وضعیتی است که در شرکت های تحت مالکیت مردان دیده می شود. همین ویژگی به آن ها کمک می کند همزمان از همفکری دیگران استفاده کنند.
۱۰) نگاه بلندمدت: 
بالاترین شدت مقاومت قبل از شکست صورت می گیرد. احتیاط و آینده نگری جزو ویژگی های اصلی کار آفرین های زن است. به دلیل نگاه بلندمدت سرسختی زنان در مواجهه با مشکلات بیش تر است. البته احتیاط باعث نمی شود زنان موفق جرات برداشتن قدم بعدی را نداشته باشند. با آن که در سرتاسر جهان تعداد زنان کارآفرین بسیار پایین تر از مردان است اما در شرایط برابر موفقیت آن ها بیش تر است.
با آن که در اکثر کشورهای جهان قوانین برای حضور زنان در عرصه اقتصاد مناسب نیست و هنوز نسبت به توانایی زنان در کارآفرینی آن طور که باید اعتماد به وجود نیامده اما روند نقش آفرینی زنان در حوزه کارآفرینی روندی روبه رشد است.
در بین ۵۰۰ شرکت برتر آمریکا، مدیر تنها ۱۰ شرکت زن هستند. واقعیت این است که هر چه سطح مسوولیت ها بالاتر می رود تعداد زنان کم تر می شود اما به تدریج تعداد آن ها رو به افزایش است. در شرکت های کوچک و متوسط شاهد حضور زنان در شغل های رده بالادر حد مالکیت و مدیریت هستیم

منبع:creativity.ir

فتح‌الله شکرانه مهربانی

مدیر فروش دارویی شرکت پخش البرز

یکی از مهم‌ترین و پیچیده‏ترین مسائلی که امروزه سازمان‌ها با آن روبه‏رو هستند، مساله خلاقیت و بسترسازی کارآفرینی سازمانی است. در جوامع آگاه و اندیشه‌‌ورز، دامنه تاثیر کارآفرینی بسیار وسیع بوده به نحوی که از تغییر در ارزش‏های اجتماعی تا رشد متقابل اقتصادی را شامل می‏شود و مواردی همچون توسعه فناوری، شناخت و گسترش بازارهای جدید، ساماندهی و بهره‏گیری اثربخش از منابع را در بر می‏گیرد.

کارآفرینی را می‏توان فعالیتی به‌شمار آورد که به آفرینش کار و ایجاد ارزش افزوده در سرمایه یا تولید و عرضه هرگونه کالا یا خدمت جدید منتج می‌شود و از آن‌‌جایی که نوآوری بدون خلاقیت، ایده‏یابی و پژوهش هدفمند معنا پیدا نمی‏کند، لذا جست‌وجوی راهکارهای موثر برای پرورش خلاقیت،گردآوری و هدایت ایده‏ها در دستور کار تمام سازمان‌های پیشرو قرار گرفته است.از آنجایی که کارآفرینی، موجبات خودباوری و اعتماد افراد را فراهم و یا تقویت می‌کند همین امر موجب می‌شود تا جامعه انسانی به رشد و شکوفایی در همه زمینه‌ها از جمله حوزه اقتصادی دست یابد بنابراین هرگونه فشار درونی و بیرونی را تحمل کرده و با صبر و شکیبایی و نیز سعی و کار و تلاش، مشکلات را از سر راه برمی‌دارد. این همان جایگاهی است که در اقتصاد مقاومتی تبیین شده است. بسیاری از صاحب‌نظران آموختند که پرداختن مدیران به کارآفرینی، فضایی در سازمان به‌وجود می‏آورد که علاوه بر افزایش رضایت شغلی و بالارفتن میزان بهره‏وری، روحیه انجام کارهای یکنواخت و تکراری را به تدریج به رفتارهای خلاقانه در سطح سازمان تبدیل می‏کنند. واضح است که فرآیند مذکور برای توسعه اقتصادی یک جامعه، به‌عنوان یکی از ارزان‌ترین ابزارها با بهترین نتیجه و بیشترین کارایی از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است. اگر برای کارآفرینی یک شاخص در نظر بگیریم، بهترین شاخص «خلاقیت» است که از آن به‌عنوان اساس و فلسفه کاری روش‏شناسی ارزش نیز نام برده می‏شود.

کارآفرینی فرآیندی است که از طریق تجربه و انتقال آن، قابل آموزش و قابل یادگیری است. به عقیده «آلفرد مارشال» کارآفرینان افرادی هستند که ماجراجویی می‌کنند و ریسک آن را متقبل می‌شوند. سرمایه و نیروی کار را گرد هم می‌آورند، برنامه کلی آن را تنظیم می‌کنند و بر جزئیات آن نظارت می‌کنند. این کارآفرین باید توانایی مدیریت کارها را از طریق افراد داشته باشد و آن را در محیطی سامان دهد که ماجراجویی و ریسک، جزء ذاتی آن است. بنابراین در دنیای در حال تحول امروز، کامیابی ازآن جوامع و سازمان‌هایی است که بین منابع کمیاب و قابلیت‌های مدیریتی و کارآفرینی و خلاقیت منابع انسانی خود رابطه معنی‌داری برقرار سازد. به عبارتی دیگر، جامعه و سازمانی می‌تواند در مسیر توسعه، حرکت رو به جلو و داشته باشد که با ایجاد بسترهای لازم، منابع انسانی خود را به دانش و مهارت کارآفرینی مولد تجهیز کند تا آنها با استفاده از تکنیک‌هایی چون مهندسی ارزش، سایر منابع جامعه و سازمان را به سوی ایجاد ارزش وحصول رشد و توسعه، مدیریت و هدایت کنند. کارآفرینی، قابلیتی است که می‌تواند سازمان‌ها را در این برهه حساس نجات دهد و بقای آنها را تضمین کند. زمانی که کارآفرینی به‌عنوان یک روش زندگی توسط اکثریت افراد جامعه پذیرفته شود، ارکان توسعه در آن جامعه در مقایسه با سایر جوامع سریع‌تر رشد می‌کند، چراکه کارآفرینی و افراد کارآفرین باعث ایجاد اشتغال، انتقال تکنولوژی، بهبود کیفیت زندگی و ایجاد رفاه و ثروت می‌شوند. به همین دلیل است که کشورهای مختلف به دنبال اجرای برنامه‌هایی برای گسترش فعالیت‌های کارآفرینانه هستند.

کارآفرینی در اقتصاد مقاومتی

بند یکم سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی به یکی از مهم‌ترین عوامل برای رسیدن به نقطه‌ی مطلوب اقتصادی اشاره دارد. آنچه که در این بند آمده است تامین شرایط و فعال‏سازی کلیه امکانات و منابع مالی و سرمایه‏های انسانی و علمی کشور به منظور توسعه کارآفرینی و به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیت‏های اقتصادی با تسهیل و تشویق همکاری‏های جمعی و تاکید بر ارتقای درآمد و نقش طبقات کم‏‌درآمد و متوسط است. اما به واقع کارآفرینی چیست و در پی آن افزایش مشارکت مردم در فعالیت‌های اقتصادی چگونه صورت می‌گیرد؟ کارآفرینی عبارت است از پذیرش مخاطره، تعقیب فرصت‌ها و ارضای نیازها و خواسته‌ها از طریق نوآوری و تاسیس یک کسب و کار جدید، در واقع کارآفرینان کسانی هستند که چنین نقشی در جامعه ایفا می‌کنند. بدیهی است که انگیزه‌ فعالیت‌های کارآفرین نفع شخصی است، ولی ایجاد فضای مناسب برای کارآفرینی در کشورها منافع ملی را به دنبال دارد. به عبارت بهتر، کارآفرینی موتور رشد و توسعه است. در عین حال یک کار‌آفرین زمانی می‌تواند به جایگاه والایی از موفقیت دست یابد که دارای تخصص و مهارت در شاخه‌ کاری خود باشد. نباید از یاد برد که عنصر مهارت در روند کارآفرینی بسیار اهمیت دارد. نیروی کار ماهر و صاحب مهارت، نگرش مثبت به رشد و توسعه در عرصه کارآفرینی و تقویت کسب و کارهای کوچک را فراهم می‌آورد. ویژگی کارآفرینان برتر، انگیزه، استقامت، ریسک‌پذیری، کنترل درونی، استقلال‌طلبی و ماهر بودن است که در بین فارغ‌التحصیلان فنی و حرفه‌ای به وفور یافت می‌شود. هم اکنون در عرصه‌های جهانی افراد خلاق و مبتکر به‌عنوان کارآفرینان منشأ تحولات بزرگی در زمینه صنعتی، تربیتی و خدماتی شده‌اند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

کارآفرینی به معنای خلاقیت در کار و ایجاد فرصت‌های جدید اقتصادی و تولیدی و خلق ارزش جدید با خطرپذیری در منابع مالی، از عوامل رشد و شکوفایی اقتصادی است، زیرا کارآفرینی در یک جامعه و اقتصاد به معنای پویایی و بالندگی است. جامعه‌ای که در بستر کارآفرینی حرکت می‌کند، جامعه زنده و پویا و فعال است، از این‌رو به سادگی می‌تواند همه مشکلات و فشارهای بیرونی و درونی را تحمل کرده و پشت‌سر بگذارد. جامعه کارآفرین، از آستانه تحمل بسیار بالایی برخوردار است، زیرا خطرپذیری در آن بسیار بالا و در عین حال امری طبیعی و عادی تلقی می‌شود. از آنجاکه کارآفرینی، موجبات خودباوری و اعتماد افراد را فراهم یا تقویت می‌کند همین امر موجب می‌شود تا جامعه انسانی به رشد و شکوفایی در همه زمینه‌ها از جمله حوزه اقتصادی دست یابد. بنابراین، هرگونه فشار درونی و بیرونی را تحمل کرده و با صبر و شکیبایی و نیز سعی و کار و تلاش، آن را از سر راه برمی‌دارد. کارآفرینی موجب می‌شود تا جامعه به چنان باور و اعتمادی برسد که هر آنچه نیاز اقتصادی است، برآورده سازد و با آبادانی و تولید و تصرف در جهان مادی، آن را برای آسایش جامعه مورد بهره‌برداری قرار دهد.

(0) نظر
پانزدهم 12 1395
موسسه توسعه جهانی کارآفرینی برای تقویت محیط های کارآفرینی توصیه کرده است توسعه کارآفرینی در ایران باید با رویکرد توسعه صادرات باشد.

کشورها در مناطق مختلف با گستره متفاوتی از موانع رشد کارآفرینی روبرو هستند و باید سیاست های خود را متناسب با این شرایط اجرا کنند.

نیازی نیست کشوری بیشترین تعداد کارآفرین را داشته باشد تا کارآفرین شناخته شود بلکه باید بهترین کارآفرینان را داشته باشد. 
باید دولت کمک کند که فرزاندان این سرزمین به ویژه فعالان جویای کار کمک کند تا فرصت های کارآفرینی را درک کنند و ریسک عمومی کسب و کارها را کاهش دهد.

کارآفرینی شامل سه عرصه اجتماعی - اقتصادی و سازمانی است ، مهم ترین مسئله کارآفرینی درک فرصت است که در بخش اقتصاد فرصت های نهاده (منابع ) و محصول (تولید) شناسایی می شود، همچنین داشتن مهارت و خطر پذیری از عوامل مهم کارآفرینی است و البته بدون تعامل با اقتصاد جهانی فرصت های کارآفرینی هم فعال نمی شود.

باید سرزمین پرکارآفرین در ایران ایجاد شود تا نرخ بیکاری به صفر میل کند.

مهم ترین رسالت نهادهای علمی نیز این است که دانشگاههای "پرکار آفرین " را ایجاد و تقویت کنند در ان صورت می توان همه تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد و بازر کار هم سامان پیدا خواهد کرد.

سال اقتصاد مقاومتی هم فرصت ارزشمندی است و باید از شعار و حرف عبور کنیم ، امسال هم سال اقدام و عمل است.
نرخ مشارکت بانوان در حال حاضر اندک است که در اینده حتما بیشتر خواهد شد.

در سال های آینده این نرخ افزایش می یابد و باید برای قشر بانوان برنامه ای ویژه ای در بازار کار تهیه و اجرا شود.

نرخ بیکاری در کشور همچنان دو رقمی است و این نرخ در میان بانوان بیشتر به چشم می خورد و اگر این قشر در سال های آینده مانند جامعه مردان وارد بازار کار شوند نرخ بیکاری به شدت افزایش خواهد یافت.

نرخ بیکاری در میان مردان 9 درصد و در میان زنان 18،9 درصد است.

بیشترین نرخ بیکاری در گروه سنی 20 تا 24 ساله و معادل 26،5 درصد بوده است.

در همین گروه سنی نرخ بیکاری مردان 22 درصد و زنان 45،8 درصد بوده است.


اشتغال پایدار با اجرای طرح های توسعه ای با محور بخشهای دارای مزیت نسبی ملی و بین المللی و جهانی ایجاد می شود.

بخش های دارای مزیت باید در همه حوزه ها شناسایی شود و ایران در حوزه های معدنی و صنایع نفت و گاز و همچنین ترانزیت گردشگری می تواند حرفهای زیادی در منطقه و جهان داشته باشد.

توسعه بخشهای مزیت محور سبب می شود که رقابت هم بیشتر شود و توسعه رقابت و رفع انحصار کمک خواهد کرد که هزینه های تمام شده تولید هم کاهش یابد.

دولت برای توسعه اشتغال پایدار باید این بخش های پرمزیت را شناسایی کند و باید از سیاست زدگی در برنامه ریزی ها هم پرهیز شود و هر دولتی که سرکار می آید باید به این بخشها توجه کند.

راه میانبر برای رسیدن به اهداف برنامه ششم توسعه و سند چشم انداز بیست ساله هم توجه به بخش های دارای مزیت نسبی است و با توجه به گستره دانش فارغ التحصیلان دانشگاهی نیاز داریم که اقتصاد دانش بنیان را نیز در اولویت قرار دهیم که به تحقق اقتصاد مقاومتی هم کمک خواهد کرد.


آینده نظام های آموزشی کارآمد را توسعه کارآفرینی تشکیل می دهد و باید دانش آموزان و دانشجویان صاحب مهارت های بازار کار و کسب و کار باشند و همگرایی نظام آموزش های رسمی با مطالبات بازار کار کامل باشد.

پیوند آموزش با محیط کار در قالب مهارت آموزی موجب می‌شود فارغ‌التحصیلان پس از پایان آموزش بلافاصله وارد بازار کار شوند و باید همه تلاش کنیم فارغ‌التحصیلان دانشگاهی پس از پایان آموزش به سرعت وارد بازار کار شوند.

سازمان فنی و حرفه ای کشور، آموزش های حین کار و طرح هایی مانند طرح کارورزی فارغ التحصیلان دانشگاهی می تواند کیفیت نیروی انسانی را برای حضور در کار متناسب سازی کند.

بیکاران فارغ التحصیل دانشگاهی هم گران قیمت هستند که هم خانواده هایشان و هم جامعه برایشان هزینه های زیادی کرده اند و در علم بازار کار ، اشتغال یک متغیر سیستمی است و باید مجموعه ای عوامل فعال باشد تا ضریب اشتغال بالا و ضریب بیکاری پایین شود.
با توجه به اینکه بیش از 50 درصد بیکاران را فارغ التحصیلان دانشگاهی تشکیل می دهد ، باید توسعه کارآفرینی و تقویت بنگاه های اقتصادی در اولویت قرار گیرد. 

بیش از 600 روش برای پیدا کردن کسب و کار در جامعه ایران وجود دارد اما فقط عمده نیروی کار جویای اشتغال به فکر استخدام است و این روند نمی تواند به توسعه هوشمند و قابلیت محور بازار کار کمک کند.

همه سیاست ها و تلاش ها باید متوجه توسعه فرصت های شغلی مبتنی بر کارافرینی باشد. 

در حال حاضر فارغ التحصیلان دانشگاهی ممکن است مبانی نظری رشته های تحصیلی را به خوبی یاد بگیرند اما آمادگی حضور در بازار کار را ندارند و باید طرح کارورزی فارغ التحصیلان دانشگاهی این خلاء مهارتی را برطرف کند.

متاسفانه نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی بیشتر و دو برابر نرخ بیکاری عمومی است و برنامه ریزی جدی می خواهد.
موسسه توسعه جهانی کارآفرینی پیش بینی کرده است در سال 2016 رتبه کارآفرینی ایران در میان 130 کشور به 80 و در میان 15 کشور منطقه خاورمیانه و شمال افریقا به 14 خواهد رسید که البته رتبه مطلوبی نیست و باید بهبود یابد.
تمامیت اقتصاد مقاومتی را رونق تولید ملی و مزیت محور تشکیل می دهد و دستاورد صریح آن را هم توسعه استفاده از عوامل تولید از جمله اشتغال نیروی انسانی تشکیل می دهد. 

تشدید مشکلات بیکاری در ایران هم به ویژه در میان فارغ التحصیلان دانشگاهی ایجاب می کند که نهضت توسعه اشتغال با رویکرد تک رقمی شدن نرخ بیکاری دو رقمی و رسیدن ان به دامنه 5 درصدی در الویت باشد.

ترکیب بهینه این دو اولویت یعنی اقتصاد مقاومتی و نیاز بازر کار به اقدام و عمل موثر در سال جاری و اغاز نهضت توسعه تولید نیاز برای دوره های اینده دارد.

بازار کار ایران در یک دهه اخیر با انتقال متقاضیان کار به دانشگاه ها و تحصیلات تکمیلی همراه بوده و این روند به افزایش نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی منجر شده است.

برخی ها می گویند 85 نفر در هر ساعت و حدود 2 هزار نفر در شبانه روز به جمع متقاضیان بازار کار افزوده می شودکه بخش عمده آنها را فارغ التحصیلان دانشگاهی تشکیل می دهند و البته هجوم دختران و بانوان فارغ التحصیل به بازار کار در سال های اینده شدت بیشتری هم خواهد یافت.

بیکاری رو به افزایش است و گاهی نرخ های بیکاری که اعلام می شود ، مورد تایید و قبول بیشتر کارشناسان قرار نگرفته است. باید به سمت نهضت کارآفرینی و ایجاد اشتغال حرکت کنیم و از دولت انتظار می رود بودجه مستقلی برای مدیریت بازار و کار و توسعه اشتغال در نظر گیرد.

حمایت از تکمیل تولید بنگاه های اقتصادی تا ظرفیت اسمی ، حمایت از بنگاههای آماده بهره برداری و حمایت از کسب و کارهای کوچک برای توسعه اشتغال ضروری است.
صفحه قبل
X